fake taehyung
fake taehyung
part*⁶⁰
تق تق تق
ا/ت: اومدم
تهیونگ اومد داخل
بغلش کردم
ا/ت: چرا اینقدر زود دلم برات تنگ میشه🥺
تهیونگ: منم همینطور
ا/ت: بیا داخل اتاق
تهیونگ: باشه وایی دخترم خوابه میشه بغلش کنم
ا/ت: اره ولی اروم😀
تهیونگ: باشه
بغلش کرد بعد گذاشتش
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: جانم
تهیونگ: میشه ازهم جدا نشیم؟
ا/ت: نمیدونم
تهیونگ: منشیمو اخراج کردم دورا و منشیم باهم دوست بودن و اینکارو بخاطر تو کرده بودن میخواستن از هم جدا شیم وگرنه من هیچ رابطه ای باهاش ندارم
ا/ت: میدونم لازم نیست توضیح بدی همه چیزو فهمیدم شینمون پسر دوست بابام بود قرار بود باهم ازدواج کنیم که نشد من دوستش نداشتم او هم منو دوس نداشت فقط بخاطر پدرش که بیماری داشت
تهیونگ: خوب شد
ا/ت: شینمون الان زن و بچه داره پدرش هم خوبه
تهیونگ: موقعی که باهم بودید اتفاقی بینتون نیفتد یعنی بوست نکرد
ا/ت: نه
تهیونگ: پس اون جمله ها چی بود
ا/ت: خواست سعی کنه ببینم میتونه عاشقم شه یا نه راستمیگم اینارو
تهیونگ: میدونم عزیزم من بهت اعتماد دارم
ا/ت: خوابت میاد؟
تهیونگ: منم خوابم میاد
ا/ت: یه نیم ساعتی بخوابیم بعد بیدار میشیم
تهیونگ: باشه
ا/ت: لینا هم که خوابه
دو ساعت بعد
م: بیا داخل
پ: ا/ت ما اومدیم
رفتیم داخل
م: فک کنم مادر دختری خواب باشن
#فیک
#سناریو
part*⁶⁰
تق تق تق
ا/ت: اومدم
تهیونگ اومد داخل
بغلش کردم
ا/ت: چرا اینقدر زود دلم برات تنگ میشه🥺
تهیونگ: منم همینطور
ا/ت: بیا داخل اتاق
تهیونگ: باشه وایی دخترم خوابه میشه بغلش کنم
ا/ت: اره ولی اروم😀
تهیونگ: باشه
بغلش کرد بعد گذاشتش
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: جانم
تهیونگ: میشه ازهم جدا نشیم؟
ا/ت: نمیدونم
تهیونگ: منشیمو اخراج کردم دورا و منشیم باهم دوست بودن و اینکارو بخاطر تو کرده بودن میخواستن از هم جدا شیم وگرنه من هیچ رابطه ای باهاش ندارم
ا/ت: میدونم لازم نیست توضیح بدی همه چیزو فهمیدم شینمون پسر دوست بابام بود قرار بود باهم ازدواج کنیم که نشد من دوستش نداشتم او هم منو دوس نداشت فقط بخاطر پدرش که بیماری داشت
تهیونگ: خوب شد
ا/ت: شینمون الان زن و بچه داره پدرش هم خوبه
تهیونگ: موقعی که باهم بودید اتفاقی بینتون نیفتد یعنی بوست نکرد
ا/ت: نه
تهیونگ: پس اون جمله ها چی بود
ا/ت: خواست سعی کنه ببینم میتونه عاشقم شه یا نه راستمیگم اینارو
تهیونگ: میدونم عزیزم من بهت اعتماد دارم
ا/ت: خوابت میاد؟
تهیونگ: منم خوابم میاد
ا/ت: یه نیم ساعتی بخوابیم بعد بیدار میشیم
تهیونگ: باشه
ا/ت: لینا هم که خوابه
دو ساعت بعد
م: بیا داخل
پ: ا/ت ما اومدیم
رفتیم داخل
م: فک کنم مادر دختری خواب باشن
#فیک
#سناریو
۲۲.۸k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.