رمان دکتر رومانتیک من

•° رمان دکتر رومانتیک من •°
𝕡𝕒𝕣𝕥①③
#ییعت
دیدم داره گوشیم زنگ میخوره شماره ناشناس بود جواب دادم دیدم لیزگه س
لیزگه: سلام ییعت منم لیزگه
ییعت: اره شناختم لیزگه اتفاقی اوفتاده
لیزگه: میشه همو ببنیم ییعت؟
ییعت:؛ صدا گریه اش میومد حتما اتفاقی اوفتاده
ییعت: الان میان
چند دقیقه بعد..
ییعت:؛ پس لیزگه کجاس
لیزگه:؛ دیدم ییعت اومد سریع اشکام رو پاک کردم
لیزگه: ییعت من اینجام
ییعت: سلام لیزگه
لیزگه: سلام
ییعت: خوبی تو دختر چرا گریه کردی؟
لیزگه: الچین زنگ نزده بهت؟
ییعت: نه لیزگه اگه اتفاقی اوفتاده بهم بگو
لیزگه: بهت میگم اما قول بده عصبانی نشی
ییعت: باشه قول میدم
لیزگه: موقعی که تو بیمارستان بودی دیدم برک گوشیش زنگ خورد رفت بیرون یادته؟
ییعت: اره یادمه اما این چه ربطی به من داره دختر؟
لیزگه: خوب من رفتم بیرون دیدم داره با یه دختر حرف میزنه
ییعت: خوب یعنی خیانت کرده
لیزگه: اره ییعت خر نیستم که قبل از اینکه برک بره بیرون الچین رفت
ییعت: ببین من نفهمیدم درست حسابی توضیح بده دختر
لیزگه: بابا برک. الچین به منو تو خیانت کردهههه
ییعت: هههههه دختر چه جوک بامزه ای بود مردم از خنده
لیزگه: خاک توسرت بدبخت
ییعت: اول اینکه به من فحش نده دومم واسه چی الچین باید به من خیانت کنه؟
لیزگه: مگه قبلا به دلیل خیانت کات نکردید
پس انتظار داری بهت دوباره خیانت نکنه؟
ییعت: یعنی الان داری میگی که الچین با دوست پسر تو درابطه اس؟
لیزگه: وایییی پس من چی میگم یه ساعته؟؟
من احمق فک میکردم دوسم داره بعد بهم خیانت کرده کثافتت
ییعت: واست چی اخه؟؟
لیزگه: واسه اینکه برک فک میکنه منو تو عاشق همیم
ییعت؛: با خودم گفتم یعنی عاشق هم نیستیم
لیزگه: چیزی گفتی؟؟
ییعت: نه
لیزگه گریه نکن اروم باش بیا بریم اب برات بگیرم دختر
لیزگه:؛ سوار ماشینش شدم رفتیم یه جای خلوت
من شراب خوردم
ییعت؛: دیدم لیزگه داره شراب میخوره گرفتم ازش یکم خالیش کردم و توش اب ریختم تا زیاد مست نشه
لیزگه: زندگی واقعا دردناک مگه نه ییعت
ییعت: کم کم داری مست میشی دختر
لیزگه: بزار مست بشم اوموقع اینطوری از زندگیم لذت می برم
ییعت: او نه بابا
لیزگه: اره بابا
ییعت:؛ یه نیش خند زدم با خودم گفتم میخوای دل منو ببری تو دختر
لیزگه: چیزی گفتی؟
ییعت: نه چیزی نگفتم پاشو تا برسونم خونتون
لیزگه: ای بابا
چند دقیقه بعد رسیدیم خونه لیزگه
ییعت: کلید بده به من لیزگه
لیزگه: بیا
ییعت:؛ اروم بغلش کردم تا سرو صدا نکنه
و بردمش تو اتاقش گذاشمتش رو تختش
که دفعه ای...........
ادامه دارد 💅
#explore #lizgecömert #yigitkocak #novel #اکسپلور #رمان #لیزگه_جومرت #ییعت_کوچاک
دیدگاه ها (۱۸)

•°رمان دکتر رمانتیک من •°𝕡𝕒𝕣𝕥①④#ییعلیز ییعت:؛ بردمش تو اتاقش...

•° رمان دکتر رومانتیک من °•𝕡𝕒𝕣𝕥①⑤رفتیم بیرون که یه دفعی یکی ...

•°رمان دکتر رومانتیک من •°part ①②#لیزگه لیزگه دیدم که الچین ...

•°رمان دکتر رومانتیک من •°part ①①#لیزگه چند دقیقه بعد خاله آ...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

P⁸- ببخشید آقایی کیم ولی میشه منو تهیونگ چند روز باهم نامزد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط