مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 17با کامنتاتون بهم انرژی بدین
مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 17با کامنتاتون بهم انرژی بدین
ویو یونجون
بعد از غذا
یونجو ـ نظرت چیه بریم پارک؟
ـ فکر خوبیه
غذا رو حساب کردم
باهم رفتیم داخل یه پارک رو نیمکت نشستیم یونجو مث اینکه به یچیزی خیره شده بود
ـ به چی خیره شدی؟
یونجو ـ به ماه، قشنگه مگه نه؟
ـ قشنگ تر از تو نیس
با یه لبخند بهم نگاه کرد یه بوس کوچیک زدم به لبش
حس کردم یکی داره به پاهای یونجو نگاه میکنه یه نگاهی به اعتراف انداختم که یه مرد نگاهش کلا رو یونجو بود
ویو یونجو
یونجون مث اینکه غیرتی شده بود روم پایین دامنم رو کشید جلوتر دستشو برد بین پام (اسلاید دوم)
داشتم تحریک میشدم
یونجون ـ سرخ شدی
ـ کی من؟ نه عادیم
یونجون ـ اگه اینجوری بخوای پیش بری نمیتونیم شب خوبی داشته باشیم سخت میشه که
ـ....
یونجون ـ *دستشو برمیداره*یه خورده غیرتم زد بالا، داشتم اذیتت میکردم
ـ اییشش
یونجون ـ پاشو بریم
ـ باشه
ویو یونجون
گوشیم زنگ خورد ات بود
جواب دادم
ـ معلومه از ظهر تاحالا کجایی؟
ات ـ اونا رو بیخیال بیا باشگاه
ـ عااا خب میدونی چیشد...
ات ـ میدونم با یونجو قرار میزاری، اگه پیشته با اون بیا
ـ باشه
گوشیو قطع کردم
یونجو ـ اونی بود؟
ـ اوهوم بیا بریم پیشش
یونجو ـ خونن؟
ـ نه، بالا سر زیر دستامونه
یونجو ـ اووو که اینطور
رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم باشگاه
تا رفتم داخل سریع بچه ها سلام کردن
دایچی ـ سلام سوگا
ـ سلام، شینیزو کجاس؟
دایچی ـ اونجان
ـ اها اوکی
داشتم میرفتیم سمت ات
یونجو ـ اینجا بهت میگن سوگا؟
ـ هممون یه لقب داریم، لقب من سوگاوارس لقب ات هم شینیزوعه
یونجو ـ چه باحال
ـ اره باحاله
رفتیم پیش ات
ات ـ به به کفتارای عاشق
یونجو ـ اینجوری که فک میکنی نیس
ات ـ دختر چته من مشکلی با رابطه ی شما دوتا ندارم
یونجو ـ واقعا؟
ات ـ اره
ـ *خنده *
ات ـ کوفت
ـ نظرت چیه به لقب هم برای یونجو انتخاب کنیم؟
یونجو ـ برای من؟؟*خر ذوقق*
ات ـ فکر خوبیه
یونجو ـ مرسیییییی
ویو ات
ـ باید به بچه ها راجب ماموریت جدید حرف بزنم
یونجون ـ باشه
یونجون رفت بچه هارو جمع کنه
ـ خب بگو ببینم از کی تاحالا عاشقش شدی
یونجو ـ از همون موقع ای که دیدمش
ـ اووو
یونجو ـ*خنده ی ریز*
ویو یونجون
بعد از غذا
یونجو ـ نظرت چیه بریم پارک؟
ـ فکر خوبیه
غذا رو حساب کردم
باهم رفتیم داخل یه پارک رو نیمکت نشستیم یونجو مث اینکه به یچیزی خیره شده بود
ـ به چی خیره شدی؟
یونجو ـ به ماه، قشنگه مگه نه؟
ـ قشنگ تر از تو نیس
با یه لبخند بهم نگاه کرد یه بوس کوچیک زدم به لبش
حس کردم یکی داره به پاهای یونجو نگاه میکنه یه نگاهی به اعتراف انداختم که یه مرد نگاهش کلا رو یونجو بود
ویو یونجو
یونجون مث اینکه غیرتی شده بود روم پایین دامنم رو کشید جلوتر دستشو برد بین پام (اسلاید دوم)
داشتم تحریک میشدم
یونجون ـ سرخ شدی
ـ کی من؟ نه عادیم
یونجون ـ اگه اینجوری بخوای پیش بری نمیتونیم شب خوبی داشته باشیم سخت میشه که
ـ....
یونجون ـ *دستشو برمیداره*یه خورده غیرتم زد بالا، داشتم اذیتت میکردم
ـ اییشش
یونجون ـ پاشو بریم
ـ باشه
ویو یونجون
گوشیم زنگ خورد ات بود
جواب دادم
ـ معلومه از ظهر تاحالا کجایی؟
ات ـ اونا رو بیخیال بیا باشگاه
ـ عااا خب میدونی چیشد...
ات ـ میدونم با یونجو قرار میزاری، اگه پیشته با اون بیا
ـ باشه
گوشیو قطع کردم
یونجو ـ اونی بود؟
ـ اوهوم بیا بریم پیشش
یونجو ـ خونن؟
ـ نه، بالا سر زیر دستامونه
یونجو ـ اووو که اینطور
رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم باشگاه
تا رفتم داخل سریع بچه ها سلام کردن
دایچی ـ سلام سوگا
ـ سلام، شینیزو کجاس؟
دایچی ـ اونجان
ـ اها اوکی
داشتم میرفتیم سمت ات
یونجو ـ اینجا بهت میگن سوگا؟
ـ هممون یه لقب داریم، لقب من سوگاوارس لقب ات هم شینیزوعه
یونجو ـ چه باحال
ـ اره باحاله
رفتیم پیش ات
ات ـ به به کفتارای عاشق
یونجو ـ اینجوری که فک میکنی نیس
ات ـ دختر چته من مشکلی با رابطه ی شما دوتا ندارم
یونجو ـ واقعا؟
ات ـ اره
ـ *خنده *
ات ـ کوفت
ـ نظرت چیه به لقب هم برای یونجو انتخاب کنیم؟
یونجو ـ برای من؟؟*خر ذوقق*
ات ـ فکر خوبیه
یونجو ـ مرسیییییی
ویو ات
ـ باید به بچه ها راجب ماموریت جدید حرف بزنم
یونجون ـ باشه
یونجون رفت بچه هارو جمع کنه
ـ خب بگو ببینم از کی تاحالا عاشقش شدی
یونجو ـ از همون موقع ای که دیدمش
ـ اووو
یونجو ـ*خنده ی ریز*
۵.۴k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.