fake kook
fake kook
part*12
میرا: فک کردم دوس دختر داری
کوک: نه بابا دوس دخترم کجا بود
مینهو: این همه برای خودت خریدی
کوک: خب اره من از همشون یک قاشق فقط میخورم
میرا:پس میشه ماهم بشینیم بخوریم
کوک: اره
سوجین: اینجارو نگاه یه کیف میبینم کیف کیه جونگکوک
مینهو: راستشو بگو
سوجین: دوس دختر داری
کوک: من تازه اومدم اینجا نمیدونم این کیف ماله کیه
میرا: خب شاید راس بگه چقدر گیر میدین بهش
کوک: حق با میراس من دوس دخترم کجا بود اخه یه چیزایی میگینا قبل از من یه دختر و پسر نشسته بودن حتما این کیف ماله دخترس
مینهو: نه پس ماله پسرس
کوک: ههه بامزه اخه تو چقدر شوخی
از دید ا.ت
دستامو شستم نمیدونم ولی خیلی ذوق داشتم با اینکه قرار اولم بود و رفتم دیدم چند نفر رفتن سر میز پیش جونگکوک وایی نه اینا اینجا جیکار میکنن خواستم زنگ بزنم به کوک کیفم همراهم نبود وایی چیکار کنم میدونستم اگه برم بیرون منو میبینن هیشش عوضی
از دید کوک
کوک: ای دلم فک کنم خیلی خوردم شما بخورین تا من برم سرویس برمیگردم
مینهو: وایسا تو بیا کارت دارم
کوک: چیه سریع بگو
مینهو: دیروز چیشد
کوک: منظورت؟
مینهو: با ا.ت
کوک: هیچی نشد
مینهو: بهش نگفتی
کوک: نه باید فراموشش کنم
مینهو: چرا
کوک: گفت که دوس پسر داره
مینهو: پس بخاطر همین نیومده
کوک: فک کنم اره خب میزاری من برم
مینهو: ها اره برو
سریع رفتم ا.ت رو دیدم
ا.ت: جونگکوک
کوک: فک نکنم بتونیم زیاد اینجا باهم حرف بزنیم
ا.ت:خب چیکار کنم اینا اینجا چیکار میکنن
کوک: نمیدونم خب برو سرخیابون وایسا یه کافی شاپ هم اونجا هست تو برو اونجا من سریع اینارو بیرون میکنم میام
ا.ت: اگه ببیننم چی
کوک: خودم حواسم هست تو برو
ا.ت: کیفم چی
کوک: میارمش
ا.ت: مرسی
کوک: برو مراقب باش
ا.ت: باشه
#کوک
#فیک
#سناریو
part*12
میرا: فک کردم دوس دختر داری
کوک: نه بابا دوس دخترم کجا بود
مینهو: این همه برای خودت خریدی
کوک: خب اره من از همشون یک قاشق فقط میخورم
میرا:پس میشه ماهم بشینیم بخوریم
کوک: اره
سوجین: اینجارو نگاه یه کیف میبینم کیف کیه جونگکوک
مینهو: راستشو بگو
سوجین: دوس دختر داری
کوک: من تازه اومدم اینجا نمیدونم این کیف ماله کیه
میرا: خب شاید راس بگه چقدر گیر میدین بهش
کوک: حق با میراس من دوس دخترم کجا بود اخه یه چیزایی میگینا قبل از من یه دختر و پسر نشسته بودن حتما این کیف ماله دخترس
مینهو: نه پس ماله پسرس
کوک: ههه بامزه اخه تو چقدر شوخی
از دید ا.ت
دستامو شستم نمیدونم ولی خیلی ذوق داشتم با اینکه قرار اولم بود و رفتم دیدم چند نفر رفتن سر میز پیش جونگکوک وایی نه اینا اینجا جیکار میکنن خواستم زنگ بزنم به کوک کیفم همراهم نبود وایی چیکار کنم میدونستم اگه برم بیرون منو میبینن هیشش عوضی
از دید کوک
کوک: ای دلم فک کنم خیلی خوردم شما بخورین تا من برم سرویس برمیگردم
مینهو: وایسا تو بیا کارت دارم
کوک: چیه سریع بگو
مینهو: دیروز چیشد
کوک: منظورت؟
مینهو: با ا.ت
کوک: هیچی نشد
مینهو: بهش نگفتی
کوک: نه باید فراموشش کنم
مینهو: چرا
کوک: گفت که دوس پسر داره
مینهو: پس بخاطر همین نیومده
کوک: فک کنم اره خب میزاری من برم
مینهو: ها اره برو
سریع رفتم ا.ت رو دیدم
ا.ت: جونگکوک
کوک: فک نکنم بتونیم زیاد اینجا باهم حرف بزنیم
ا.ت:خب چیکار کنم اینا اینجا چیکار میکنن
کوک: نمیدونم خب برو سرخیابون وایسا یه کافی شاپ هم اونجا هست تو برو اونجا من سریع اینارو بیرون میکنم میام
ا.ت: اگه ببیننم چی
کوک: خودم حواسم هست تو برو
ا.ت: کیفم چی
کوک: میارمش
ا.ت: مرسی
کوک: برو مراقب باش
ا.ت: باشه
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۲.۷k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.