شروع دوباره پارت ۳۴ فیک بی تی اس
شروع دوباره پارت ۳۴ #فیک_بی_تی_اس
+: بورا تعریف کن ببینم چیشد امشب یه اتفاقی افتاد که عصبی بودی
بورا :تعریف میکنم دخترا بشینین
دخترا جمع شدن و بورا شروع کرد
بورا: توی بار که من رفتم دستشویی صدای یولی رو شنیدم که انگار با تلفن داشت صحبت میکرد ... ا.ت میگم اما آروم باش اوکی؟
+: اوکی بابا بگو
بورا: داشت میگفت خودش و دخترش بس نبود عمه ش هم اضافه شد و نمیدونم باید از دست اون دختر کوچولو آری خلاص شم بعد پولای جونگکوک رو بگیرم با ازدواج مون
+: چی؟ مگه کوک درخواست ازدواج داده؟
بورا: نه هنوز نداده گفت به زودی میده
جولیا: این دختره چقد رو مخههه
کاملیا: وایی پررو حالا میخواد بیاد تو جمع ما
ماری: خیلی دو روعه جونگکوک باید این روشو ببینه
+: من این دخترو خفش میکنممم
بورا: نه هیشش آروم باش بابا
جولیا: چیو آروم باشه بورا؟ منم میخوام خفش کنم
بورا: هوفف شما دیوونه این دخترا؟ اینطوری فک میکنین کوک باور میکنه؟ باید زیر پاشو خالی کنیم
ماری: اون چطور میشه ؟
بورا: با مدرک ... ا.ت؟
+: بله؟
بورا: تو توی شرکتت یه اتاق واسه کوک و یه اتاق کوچیک کنار اتاق کوک به یولی داده بودی درسته؟
+: ایش آره
بورا: خب خوبه به دردمون میخوره
کاملیا: چی توسرته؟
بورا: شنود میزاریم تو اتاق کارش ... حتما بازم با اون دوستش صحبت میکنه
+: اون موقع ما ام میتونیم یه مدرک به کوک بدیم ... خوشم اومد از این کار
جولیا : منم
+: بورا تعریف کن ببینم چیشد امشب یه اتفاقی افتاد که عصبی بودی
بورا :تعریف میکنم دخترا بشینین
دخترا جمع شدن و بورا شروع کرد
بورا: توی بار که من رفتم دستشویی صدای یولی رو شنیدم که انگار با تلفن داشت صحبت میکرد ... ا.ت میگم اما آروم باش اوکی؟
+: اوکی بابا بگو
بورا: داشت میگفت خودش و دخترش بس نبود عمه ش هم اضافه شد و نمیدونم باید از دست اون دختر کوچولو آری خلاص شم بعد پولای جونگکوک رو بگیرم با ازدواج مون
+: چی؟ مگه کوک درخواست ازدواج داده؟
بورا: نه هنوز نداده گفت به زودی میده
جولیا: این دختره چقد رو مخههه
کاملیا: وایی پررو حالا میخواد بیاد تو جمع ما
ماری: خیلی دو روعه جونگکوک باید این روشو ببینه
+: من این دخترو خفش میکنممم
بورا: نه هیشش آروم باش بابا
جولیا: چیو آروم باشه بورا؟ منم میخوام خفش کنم
بورا: هوفف شما دیوونه این دخترا؟ اینطوری فک میکنین کوک باور میکنه؟ باید زیر پاشو خالی کنیم
ماری: اون چطور میشه ؟
بورا: با مدرک ... ا.ت؟
+: بله؟
بورا: تو توی شرکتت یه اتاق واسه کوک و یه اتاق کوچیک کنار اتاق کوک به یولی داده بودی درسته؟
+: ایش آره
بورا: خب خوبه به دردمون میخوره
کاملیا: چی توسرته؟
بورا: شنود میزاریم تو اتاق کارش ... حتما بازم با اون دوستش صحبت میکنه
+: اون موقع ما ام میتونیم یه مدرک به کوک بدیم ... خوشم اومد از این کار
جولیا : منم
۲۱.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.