فیک( سرنوشت ) پارت ۱۶
فیک( سرنوشت ) پارت ۱۶
" روی تختش دراز کشیده بود..و اشک میرخت...هرساله فقط یبار گریه میکرد اونم فقط زمانیکه میرفت..کنار مامانش.
اما اتفاق امروز باعث شد واسه زندگی خودش اشک بریزه "
آلیس: اگه الان مامانم بود..با تصمیم بابام مخالفت میکرد...میزاشت خودم تصمیم بگیرم..میزاشت خودم زندگی کنم واقعا الان باید با يکی ازدواج کنم که هیچی ازش نمیدونم.
صدا در اومد سریع بلند شدم و اشکمو از رو صورتم پاک کردم...
آلیس: بیا تو.
"در آهسته باز شد و بعدش مایا نمایان شد...پشت سرش درو بست و اومد به سمت آلیس...کنار آلیس ایستاد که آلیسم نتونست بیشتر از این تحمل کنم...خودشو تو آغوش مایا جا داد..."
آلیس: چرا من اينقدر بدبختم...
مایا: هیسس....تو خوشبخت ترین دختری دنیای...میدونی نامزدت کیه...جئون جونگ کوک..پرنس( پرنس بگم خوبه یا شاهزاده؟؟)دوم از خاندان جئون..و داداششم جئون تهیونگه...پرنس اول...
آلیس: پس توهم میخای من برم..
مایا: من نمیخام تو بری فقط میخام راحت شی..
آلیس: اینجوری..این ازدواج اجباریه...
مایا: اما مطمئنم تا پسره رو ببینی عاشقش میشی...
آلیس: نمیخام...
" از مایا جدا شد و رفت به سمت پنجره اتاقش بازش کرد..که باد سرد باعث شد تا به تن آلیس لرز بیوفته...
مایا بعدی برداشتن پتو اومد کنار آلیس و پتو رو روی شونه آلیس انداخت..که آلیس پسش زد"
مایا: آلیس این کارو نکن...
آلیس: توهم شبیه اونا شدی..توهم ازم خسته شدی...تو میخای من برم...آره دیگه...من همیشه باعث شدم تا تو ...تو دردسر بیوفتی..معلومه که میخای ازم خلاص شی.
مایا: اما این طرز فکر توعه...ما باهم دوستیم...و امکان نداره که از هم جدا شیم...حتی زمان مرگ!.
آلیس: اینا فقط یه حرفه...
مایا: شاید واسه تو یه حرف باشه..اما واسه من حقیقته..
آلیس: الکی سعی نکن دلمو خوش کنی..
مایا: چرا فکر میکنی...من میخام از دستت خلاص شم..
آلیس: چون همه میخاد فکر میکنم توهم میخای...من برم..
مایا: ما بهم چه قول دادیم یادت نیس!؟
آلیس: حتی زمان مرگ...نباید تنها مُرد...ما باهم دوستیم چه تو این زندگی و چه تو زندگی های بعدی.
مایا: پس اینو یادت باشه...درسته شاید نتونیم تا آخر عمر و کنار هم باشیم...اما ما به هم قول دادیم که هیچوقت همو تنها نمیزاریم...الانم این اشکای مزاحم و از رو صورت خوشگلت پاک کن...
" مایا با دو انگشتش آروم اشک های روی صورت آلیس و پس زد و گفت".
مایا: فک میکنم اگه ازدواج کنی ممکنه زندگی بهتری داشته باشی.
غلط املایی بود معذرت 💜
" روی تختش دراز کشیده بود..و اشک میرخت...هرساله فقط یبار گریه میکرد اونم فقط زمانیکه میرفت..کنار مامانش.
اما اتفاق امروز باعث شد واسه زندگی خودش اشک بریزه "
آلیس: اگه الان مامانم بود..با تصمیم بابام مخالفت میکرد...میزاشت خودم تصمیم بگیرم..میزاشت خودم زندگی کنم واقعا الان باید با يکی ازدواج کنم که هیچی ازش نمیدونم.
صدا در اومد سریع بلند شدم و اشکمو از رو صورتم پاک کردم...
آلیس: بیا تو.
"در آهسته باز شد و بعدش مایا نمایان شد...پشت سرش درو بست و اومد به سمت آلیس...کنار آلیس ایستاد که آلیسم نتونست بیشتر از این تحمل کنم...خودشو تو آغوش مایا جا داد..."
آلیس: چرا من اينقدر بدبختم...
مایا: هیسس....تو خوشبخت ترین دختری دنیای...میدونی نامزدت کیه...جئون جونگ کوک..پرنس( پرنس بگم خوبه یا شاهزاده؟؟)دوم از خاندان جئون..و داداششم جئون تهیونگه...پرنس اول...
آلیس: پس توهم میخای من برم..
مایا: من نمیخام تو بری فقط میخام راحت شی..
آلیس: اینجوری..این ازدواج اجباریه...
مایا: اما مطمئنم تا پسره رو ببینی عاشقش میشی...
آلیس: نمیخام...
" از مایا جدا شد و رفت به سمت پنجره اتاقش بازش کرد..که باد سرد باعث شد تا به تن آلیس لرز بیوفته...
مایا بعدی برداشتن پتو اومد کنار آلیس و پتو رو روی شونه آلیس انداخت..که آلیس پسش زد"
مایا: آلیس این کارو نکن...
آلیس: توهم شبیه اونا شدی..توهم ازم خسته شدی...تو میخای من برم...آره دیگه...من همیشه باعث شدم تا تو ...تو دردسر بیوفتی..معلومه که میخای ازم خلاص شی.
مایا: اما این طرز فکر توعه...ما باهم دوستیم...و امکان نداره که از هم جدا شیم...حتی زمان مرگ!.
آلیس: اینا فقط یه حرفه...
مایا: شاید واسه تو یه حرف باشه..اما واسه من حقیقته..
آلیس: الکی سعی نکن دلمو خوش کنی..
مایا: چرا فکر میکنی...من میخام از دستت خلاص شم..
آلیس: چون همه میخاد فکر میکنم توهم میخای...من برم..
مایا: ما بهم چه قول دادیم یادت نیس!؟
آلیس: حتی زمان مرگ...نباید تنها مُرد...ما باهم دوستیم چه تو این زندگی و چه تو زندگی های بعدی.
مایا: پس اینو یادت باشه...درسته شاید نتونیم تا آخر عمر و کنار هم باشیم...اما ما به هم قول دادیم که هیچوقت همو تنها نمیزاریم...الانم این اشکای مزاحم و از رو صورت خوشگلت پاک کن...
" مایا با دو انگشتش آروم اشک های روی صورت آلیس و پس زد و گفت".
مایا: فک میکنم اگه ازدواج کنی ممکنه زندگی بهتری داشته باشی.
غلط املایی بود معذرت 💜
۱۸.۴k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.