ارباب سالار🌸🔗
#اربابسالار🌸🔗
#پارت81
با تمام دقت خودم و بررسی کردم!!
شالمو از سرم برداشتم و با شونه ای که روی آینه بود موهامو شونه کردم...
رفتم نزدیک تر و دوباره به صورت خودم نگاه کردم بغض بدی به گلوم چنگ زده بود!!!
باز جلوتر رفتم با دیدن خودم بیشتر دلم گرفت این کبودیا و زخما رو چه جوری می خواستم پنهان کنم؟!
آهی کشیدم و به خودم گفتم:
+حتی اگه سخت ترین گریمم روی صورتم انجام بدن نمیشه اینا رو پنهان کرد...
آه پر از حسرتی کشیدم و برس رو روی میز پرت کردم و دوباره برگشتم سمت تخت روش دراز کشیدم..
پتو رو روی خودم کشیدم تا اگه بتونم یه ذره بخوابم!!!
که شاید مشکلات و سختی هایی که امروز داشتم و فراموش کنم...
راستش برای من بزرگترین تراپی خواب بود!!
به خیلی چیزا فکر می کردم به این که کی قراره بیاد باهام حرف بزنه؟!
اگه اربابه چی میخواد بگه و اگه ارباب زادست چی میخواد بگه!؟
میدونستم که ارباب زاده خواستگارمه ولی این که هیچ وقت ندیده بودمش واسم جالب بود!!!
تکونی توی جام خوردم و با صدای بلند از خودم پرسیدم:
+نه واقعا چی میخواد بگه؟!
چرا دستور داد منو بیارن اینجا؟!
#پارت81
با تمام دقت خودم و بررسی کردم!!
شالمو از سرم برداشتم و با شونه ای که روی آینه بود موهامو شونه کردم...
رفتم نزدیک تر و دوباره به صورت خودم نگاه کردم بغض بدی به گلوم چنگ زده بود!!!
باز جلوتر رفتم با دیدن خودم بیشتر دلم گرفت این کبودیا و زخما رو چه جوری می خواستم پنهان کنم؟!
آهی کشیدم و به خودم گفتم:
+حتی اگه سخت ترین گریمم روی صورتم انجام بدن نمیشه اینا رو پنهان کرد...
آه پر از حسرتی کشیدم و برس رو روی میز پرت کردم و دوباره برگشتم سمت تخت روش دراز کشیدم..
پتو رو روی خودم کشیدم تا اگه بتونم یه ذره بخوابم!!!
که شاید مشکلات و سختی هایی که امروز داشتم و فراموش کنم...
راستش برای من بزرگترین تراپی خواب بود!!
به خیلی چیزا فکر می کردم به این که کی قراره بیاد باهام حرف بزنه؟!
اگه اربابه چی میخواد بگه و اگه ارباب زادست چی میخواد بگه!؟
میدونستم که ارباب زاده خواستگارمه ولی این که هیچ وقت ندیده بودمش واسم جالب بود!!!
تکونی توی جام خوردم و با صدای بلند از خودم پرسیدم:
+نه واقعا چی میخواد بگه؟!
چرا دستور داد منو بیارن اینجا؟!
۴.۲k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.