fake kook
fake kook
part*3۳
کوک: همم اخه من میخوام پیشم باشی برای همیشه درسته نمیخوام برای ایندت تصمیم بگیرم ولی این بچه هم گناهی نکرده باید پیش پدر و مادرش بمونه
ا.ت: خب من میگم دیگه پدرو مادرش خودتو مونا باشین فک کنم خودتم اینو بخوای
کوک: ا.ت من بهت حق میدم ولی تو نباید منو تنها بزاری
ا.ت: ولی من تصمیمو گرفتم
کوک: میخوای چیکار کنی
ا.ت: ازت جدا شم
با اینکه از ته دلم اینو نمیخواستم و هنوز دوسش داشتم مجبور بودم اینکارو کنم
از این حرفم فکر کنم کاملا نابود شده بود یا خوشحال که نمیتونست حرف بزنم لکنت گرفته بودش گلدونی که پیشش بود زد شکست
خیلی ترسیدم رفتم تو بغلش و زود ازش جدا شدم
ا.ت: دستت داره خون میاد
کوک: مهم نیست
ا.ت: نه نه وایسا
رفتم چسب زخم اوردم
ا.ت: بشین
کوک: میگم مهم نیست
ا.ت: خیلی هم مهمه
دستشو گرفتم چسب زدم روش
ا.ت: زدی گلدون شکوندی من این گلدون خیلی دوست داشتم
کوک: چرا دستمو چسب زدی
ا.ت:خب داشت خون میومد ولی وقتی خونش بند اومد درش بیار
کوک: ا.ت
ا.ت: بله
کوک: چرا
ا.ت: چی چرا
کوک: من نمیتونم بی تو
ا.ت: خب منم...
کوک: توهم میخواستی بگی بی من نمیتونی
ا.ت: نه من نمیخواستم اینو بگم
که یک دفعه سک سکه گرفتم
کوک: همم دیدی دروغ گفتی
ا.ت: جونگکوک من گفتم تصمیم گرفتم
کوک: جونگکوک؟؟
ا.ت: چیه مگه اسمت نیست
کوک:ولی تو منو کوک صدا میکردی
ا.ت: الان فرق داره
کوک:ببین اگه دوباره بخوای حرف جدایی بزنی این گلدون بعدی تو سرم میشکونم
ا.ت:یعنی چی چرا نمیشنی مثل ادم باهام حرف بزنی هرچی شد باید گلدون بشکنی یا ادم بکشی یعنی چی
کوک: خودتو چرا نمیگی بدون فکر تصمیم الکی میگیری
ا.ت: من خیلی وقته این تصمیم گرفتم
کوک: کسی بهتراز منو پیدا کردی
اخه کی بهتراز تو میتونم پیدا کنم ولی مجبورم اینو بگم
ا.ت: اره کسی بهتراز تو پیدا کردم
کوک: کیو میگی من میشناسمش
ا.ت: پسرعموم میگم
کوک: ها پسر عموت اخه من چی کمتراز پسرعموت دارم
ا.ت: ولی من دوسش دارم
کوک: پس اینطوره
ا.ت: اره من تورو از اول دوست نداشتم مجبور بودم که اومدم میترسیدم بیای سمتم اذیتم کنی
کوک:ا.ت😞🥺😥
م: بیاین غذا
ا.ت: باشه مامان
من سریع رفتم سر میز نشستم
از دید کوک
م: این گلدون کی زده شکسته
کوک: مامان از دستم افتاد
م: یادمه ا.ت خیلی دوسش داشت حتی باهاش حرف میزد اسمشو گذاشت قلب جونگکوک
کوک: قلب جونگکوک؟؟
م: اره وقتایی که تو نبودی حرفایی که روش نمیشد بهت بزنه اینجا مینوشت
کوک: کجا
م:زیر این گِلا بگرد پیدا میکنی کاغذ رو
کوک: باشه مامان تو برو منم میام
کاغذ رو پیدا کردم گذاشتم جیبم رفتم غذا بخورم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*3۳
کوک: همم اخه من میخوام پیشم باشی برای همیشه درسته نمیخوام برای ایندت تصمیم بگیرم ولی این بچه هم گناهی نکرده باید پیش پدر و مادرش بمونه
ا.ت: خب من میگم دیگه پدرو مادرش خودتو مونا باشین فک کنم خودتم اینو بخوای
کوک: ا.ت من بهت حق میدم ولی تو نباید منو تنها بزاری
ا.ت: ولی من تصمیمو گرفتم
کوک: میخوای چیکار کنی
ا.ت: ازت جدا شم
با اینکه از ته دلم اینو نمیخواستم و هنوز دوسش داشتم مجبور بودم اینکارو کنم
از این حرفم فکر کنم کاملا نابود شده بود یا خوشحال که نمیتونست حرف بزنم لکنت گرفته بودش گلدونی که پیشش بود زد شکست
خیلی ترسیدم رفتم تو بغلش و زود ازش جدا شدم
ا.ت: دستت داره خون میاد
کوک: مهم نیست
ا.ت: نه نه وایسا
رفتم چسب زخم اوردم
ا.ت: بشین
کوک: میگم مهم نیست
ا.ت: خیلی هم مهمه
دستشو گرفتم چسب زدم روش
ا.ت: زدی گلدون شکوندی من این گلدون خیلی دوست داشتم
کوک: چرا دستمو چسب زدی
ا.ت:خب داشت خون میومد ولی وقتی خونش بند اومد درش بیار
کوک: ا.ت
ا.ت: بله
کوک: چرا
ا.ت: چی چرا
کوک: من نمیتونم بی تو
ا.ت: خب منم...
کوک: توهم میخواستی بگی بی من نمیتونی
ا.ت: نه من نمیخواستم اینو بگم
که یک دفعه سک سکه گرفتم
کوک: همم دیدی دروغ گفتی
ا.ت: جونگکوک من گفتم تصمیم گرفتم
کوک: جونگکوک؟؟
ا.ت: چیه مگه اسمت نیست
کوک:ولی تو منو کوک صدا میکردی
ا.ت: الان فرق داره
کوک:ببین اگه دوباره بخوای حرف جدایی بزنی این گلدون بعدی تو سرم میشکونم
ا.ت:یعنی چی چرا نمیشنی مثل ادم باهام حرف بزنی هرچی شد باید گلدون بشکنی یا ادم بکشی یعنی چی
کوک: خودتو چرا نمیگی بدون فکر تصمیم الکی میگیری
ا.ت: من خیلی وقته این تصمیم گرفتم
کوک: کسی بهتراز منو پیدا کردی
اخه کی بهتراز تو میتونم پیدا کنم ولی مجبورم اینو بگم
ا.ت: اره کسی بهتراز تو پیدا کردم
کوک: کیو میگی من میشناسمش
ا.ت: پسرعموم میگم
کوک: ها پسر عموت اخه من چی کمتراز پسرعموت دارم
ا.ت: ولی من دوسش دارم
کوک: پس اینطوره
ا.ت: اره من تورو از اول دوست نداشتم مجبور بودم که اومدم میترسیدم بیای سمتم اذیتم کنی
کوک:ا.ت😞🥺😥
م: بیاین غذا
ا.ت: باشه مامان
من سریع رفتم سر میز نشستم
از دید کوک
م: این گلدون کی زده شکسته
کوک: مامان از دستم افتاد
م: یادمه ا.ت خیلی دوسش داشت حتی باهاش حرف میزد اسمشو گذاشت قلب جونگکوک
کوک: قلب جونگکوک؟؟
م: اره وقتایی که تو نبودی حرفایی که روش نمیشد بهت بزنه اینجا مینوشت
کوک: کجا
م:زیر این گِلا بگرد پیدا میکنی کاغذ رو
کوک: باشه مامان تو برو منم میام
کاغذ رو پیدا کردم گذاشتم جیبم رفتم غذا بخورم
#کوک
#فیک
#سناریو
۹.۹k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.