اول اینجا عضو شید https://rubik.ir/parifiaction
P8
&باز میخوری برات بریزم؟
داشتن با تهیونگ مشروب میخوردن....اونم ساعت ۳ شب.....
با اومدن من توی اشپز خونه جفتشون نگاهشونو به من دادن....
تهیونگ عصبانیت و ناراحتی از قیافش میبارید...
&او ات....چرا اومدی؟
+تو خونه برادرم نمیتونم جایی برم؟
&نه عزیزم...من منظوری نداشتم.....
+قصد مزاحمت نداشتم....
&راستی ات....برادرم...ازت خوشش اومده....
به قصد اذیت کردن تهیونگ کنارشون روی یه صندلی نشستم....
+اوه جدی؟
&از وقتی که شنیده طلاق گرفتی....الا و بلا که من از ات خوشم اومده....
+اوو...حتما یه روز به دیدنش میرم....
پسر خوب و جذابیه....
&میگفت تو هیکل خیلی خاص و رو فرمی داری....و همینطور اخلاق و چهرت...
_خب بهتره بهش بگی که ات بارداره....درست نیست زنی که از یکی دیگه بارداره با یه پسر دیگه باشه....
+من باید برم ....شبتون بخیر....
_منم میرم هلن....شبن بخیر....
جلو جلو رفتم تا با تهیونگ چشم تو چشم نشم....
به جلوی در اتاقم رسیدم و وارد شدم ولی تا اومدم در و ببندم....اومد داخل اتاق...
+بله؟
_ات....این فکرا رو از سرت بنداز بیرون....میفهمی؟تو مال منی....مال منییی...بفهم....جسمت روحت...همه چیت مال منه ....فقط برای من....تا آخر عمرمون...تو ...برای.منییی!فهمیدنش انقدر سخته....؟ تو از اون ش.ب ما.ل م.ن شدی...مالی که تو داشتنش حریصم... باعث میشی حریصت بشم ات...
+من باهات حرفی ندارم.....تو به مرد هوس بازی...که فقط با هلنه....فقط بگو چیش از من بیشتر بود و جی برات کم گذاشته بودم....تو اینو بگو...منم گم میشم میرم...
_ات...تو دلیل اینکارای منو نمیدونی....من دارم گولش میزنم ات...ما برای مهاجرت به کانادا...به اجازه هلن و پدرش احتیاج داریم...من فقط دارم بازیش میدم....قسم میخورم.....به جون خودت که برام عزیزی......بیا بهم برگردیم...
+چی میگی(پوزخند)...؟
_قسم میخورم....
+چرا زود تر نگفتی!
_تو مگه....بهم فرصت حرف زدن میدادی؟
ات...تو الکی دادخواست دادی....بیهوده خودمونو از هم جدا کردی....
+خودت گفتی شاید هنوز عاشقش باشم....
_من غلط کردم خوبه؟
گناهکار شدم اینو بهت گفتما...این یه بهونه بود از هم سرد بشیم.....
+حاضر شدی بخاطر هلن منو از خودت دور کنی؟
_نه عزیزم....مگه من دیوونم با اون نینی ای که تو شکمت دارم...برم عاشق یکی دیگه شم....
بیا بریم بخوابیم....
+بخوابیم؟ تا ۳۰ روز تن.ب.ی.هته....به من دست نمیزنی...
_هه...دیوونه شدی دیگه نه؟
+(میخنده) ما طلاق گرفتیم عزیزم.....خوبیت نداره پیش هم بخوابیم...و از اتاق انداختمش بیرون...
_اتتتت باز کننن...میخوام پیش تو و نینیم بخوابم....
اتتتت....
+وقتی طلاقم میدی...همینه...وگرنه میدمت دست پلیس به جرم تج*او*ز*....
_اتتت میزنمتااا..
+فعلا که در قفله....شب بخیر عزیزززمم#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
&باز میخوری برات بریزم؟
داشتن با تهیونگ مشروب میخوردن....اونم ساعت ۳ شب.....
با اومدن من توی اشپز خونه جفتشون نگاهشونو به من دادن....
تهیونگ عصبانیت و ناراحتی از قیافش میبارید...
&او ات....چرا اومدی؟
+تو خونه برادرم نمیتونم جایی برم؟
&نه عزیزم...من منظوری نداشتم.....
+قصد مزاحمت نداشتم....
&راستی ات....برادرم...ازت خوشش اومده....
به قصد اذیت کردن تهیونگ کنارشون روی یه صندلی نشستم....
+اوه جدی؟
&از وقتی که شنیده طلاق گرفتی....الا و بلا که من از ات خوشم اومده....
+اوو...حتما یه روز به دیدنش میرم....
پسر خوب و جذابیه....
&میگفت تو هیکل خیلی خاص و رو فرمی داری....و همینطور اخلاق و چهرت...
_خب بهتره بهش بگی که ات بارداره....درست نیست زنی که از یکی دیگه بارداره با یه پسر دیگه باشه....
+من باید برم ....شبتون بخیر....
_منم میرم هلن....شبن بخیر....
جلو جلو رفتم تا با تهیونگ چشم تو چشم نشم....
به جلوی در اتاقم رسیدم و وارد شدم ولی تا اومدم در و ببندم....اومد داخل اتاق...
+بله؟
_ات....این فکرا رو از سرت بنداز بیرون....میفهمی؟تو مال منی....مال منییی...بفهم....جسمت روحت...همه چیت مال منه ....فقط برای من....تا آخر عمرمون...تو ...برای.منییی!فهمیدنش انقدر سخته....؟ تو از اون ش.ب ما.ل م.ن شدی...مالی که تو داشتنش حریصم... باعث میشی حریصت بشم ات...
+من باهات حرفی ندارم.....تو به مرد هوس بازی...که فقط با هلنه....فقط بگو چیش از من بیشتر بود و جی برات کم گذاشته بودم....تو اینو بگو...منم گم میشم میرم...
_ات...تو دلیل اینکارای منو نمیدونی....من دارم گولش میزنم ات...ما برای مهاجرت به کانادا...به اجازه هلن و پدرش احتیاج داریم...من فقط دارم بازیش میدم....قسم میخورم.....به جون خودت که برام عزیزی......بیا بهم برگردیم...
+چی میگی(پوزخند)...؟
_قسم میخورم....
+چرا زود تر نگفتی!
_تو مگه....بهم فرصت حرف زدن میدادی؟
ات...تو الکی دادخواست دادی....بیهوده خودمونو از هم جدا کردی....
+خودت گفتی شاید هنوز عاشقش باشم....
_من غلط کردم خوبه؟
گناهکار شدم اینو بهت گفتما...این یه بهونه بود از هم سرد بشیم.....
+حاضر شدی بخاطر هلن منو از خودت دور کنی؟
_نه عزیزم....مگه من دیوونم با اون نینی ای که تو شکمت دارم...برم عاشق یکی دیگه شم....
بیا بریم بخوابیم....
+بخوابیم؟ تا ۳۰ روز تن.ب.ی.هته....به من دست نمیزنی...
_هه...دیوونه شدی دیگه نه؟
+(میخنده) ما طلاق گرفتیم عزیزم.....خوبیت نداره پیش هم بخوابیم...و از اتاق انداختمش بیرون...
_اتتتت باز کننن...میخوام پیش تو و نینیم بخوابم....
اتتتت....
+وقتی طلاقم میدی...همینه...وگرنه میدمت دست پلیس به جرم تج*او*ز*....
_اتتت میزنمتااا..
+فعلا که در قفله....شب بخیر عزیزززمم#وانشات
#رمان
#بی_تی_اس
#جین
#جی_هوپ
#نامجون
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#کره
#کیدراما
#جیمین
#شوگا
۴۵.۰k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.