Part29
Part29
+یاااااا…. چیکار میکنیییی?
×پس حسادت کردی نههه?????
+ نه حسادت نبووووود
× پس چی بووووود
+ اوووه کوک اونطوری نکن به زور خودمو کنترول کردم
×(قهقههه میزد ) نکن عزیزم خودتو کنترول نکن .
همونطور که روم بود لبامو بوسید که یه دفعه در اتاق باز شد
ته ته : (هینی کشیددد) … اوپسسسسسس… سارییییییی… .باااای
از هولمون من از تخت افتادم و کوک رو تخت قل میخورد
×لعنت بهت تهیونگ… .عاشق زمانبندیتم اصلا
من اون پایین سرم خورده بود به گوشه میز که یهو بلند شدم…
+ یاااا وقتی منم اومدم گند زدم به صحنه های رمانتیک تو و لیسو تعجب نکن (دستم رو سرم بود که ضربه خورد )
×ببینمت… سرت درد میکنه??
+ نه خورد به گوشه میز
ته ته : اوپپپسسسسس… این دفعه واقعا جرم میده… (فرار کرد )
× فقططططططط دستمممممممممم بهت نرسهههههه…
+(میخندیدم )
×میخوای بریم بیمارستان ?
+ نه…نمیخواد چیزی نیست فقط ضرب دیده. من خوبم……… عشقم(کلمه اخرو اروم گفتم )
× چی?? الان من چیتممم??? الان تو چی گفتیییی??
+ یاااا ندید بدید بازی در نمیار بیا بریم پایین
× ا/تتتتت…
+ جانممممممممم
× واقعا بهم گفتی عشقم ?!
+ مگه شک داری ?!
×میدونم که میدونی ولی میخوام همیشه این جملرو بهت بگم عاشقتم عشقم
+ منم عاشقتم عشقم…
اروم خودشو نزدیک صورتم اورد که لبام گرمی لباش رو احساس کرد
و بازم در باز شد
الحق که در و تخته باهم جورنننن
× لیسوووو یااااتو و اون دوست پسرت که داداش خود بندست چتونههه? (ناله میکرد و خیلی بانی گونه و کیوت شکایت میکرد ) اونجا در هست الحمدلله همتونم دست واسه در زدن داریییییین..
~(میخندید) تموم شد?…
× نتونستم عین ادم دوست دخترو ببوسم چی تموم شد دقیقا ? برو بیرووون
~یااااا اینجا اتاق منم هست
× بیااا برو بیرون هر وقت کارم تموم شد بیا
+(داشتم از خنده منفجر میشدممم ) لیسووووو برو
~(قهقهه میزد ) میرم ولی پنج دقیقه دیگه اینجام
×یه ربع تمااااااا م
~نه حرف من نه حرف تو 10 دقیقه خیرشووو ببینی ..
×10 دقیقه و 59 ثانیه دیگه به جون تو راه نداره
+(دیگه پهن زمین شده بودم از بس خندیدم )
+یاااااا…. چیکار میکنیییی?
×پس حسادت کردی نههه?????
+ نه حسادت نبووووود
× پس چی بووووود
+ اوووه کوک اونطوری نکن به زور خودمو کنترول کردم
×(قهقههه میزد ) نکن عزیزم خودتو کنترول نکن .
همونطور که روم بود لبامو بوسید که یه دفعه در اتاق باز شد
ته ته : (هینی کشیددد) … اوپسسسسسس… سارییییییی… .باااای
از هولمون من از تخت افتادم و کوک رو تخت قل میخورد
×لعنت بهت تهیونگ… .عاشق زمانبندیتم اصلا
من اون پایین سرم خورده بود به گوشه میز که یهو بلند شدم…
+ یاااا وقتی منم اومدم گند زدم به صحنه های رمانتیک تو و لیسو تعجب نکن (دستم رو سرم بود که ضربه خورد )
×ببینمت… سرت درد میکنه??
+ نه خورد به گوشه میز
ته ته : اوپپپسسسسس… این دفعه واقعا جرم میده… (فرار کرد )
× فقططططططط دستمممممممممم بهت نرسهههههه…
+(میخندیدم )
×میخوای بریم بیمارستان ?
+ نه…نمیخواد چیزی نیست فقط ضرب دیده. من خوبم……… عشقم(کلمه اخرو اروم گفتم )
× چی?? الان من چیتممم??? الان تو چی گفتیییی??
+ یاااا ندید بدید بازی در نمیار بیا بریم پایین
× ا/تتتتت…
+ جانممممممممم
× واقعا بهم گفتی عشقم ?!
+ مگه شک داری ?!
×میدونم که میدونی ولی میخوام همیشه این جملرو بهت بگم عاشقتم عشقم
+ منم عاشقتم عشقم…
اروم خودشو نزدیک صورتم اورد که لبام گرمی لباش رو احساس کرد
و بازم در باز شد
الحق که در و تخته باهم جورنننن
× لیسوووو یااااتو و اون دوست پسرت که داداش خود بندست چتونههه? (ناله میکرد و خیلی بانی گونه و کیوت شکایت میکرد ) اونجا در هست الحمدلله همتونم دست واسه در زدن داریییییین..
~(میخندید) تموم شد?…
× نتونستم عین ادم دوست دخترو ببوسم چی تموم شد دقیقا ? برو بیرووون
~یااااا اینجا اتاق منم هست
× بیااا برو بیرون هر وقت کارم تموم شد بیا
+(داشتم از خنده منفجر میشدممم ) لیسووووو برو
~(قهقهه میزد ) میرم ولی پنج دقیقه دیگه اینجام
×یه ربع تمااااااا م
~نه حرف من نه حرف تو 10 دقیقه خیرشووو ببینی ..
×10 دقیقه و 59 ثانیه دیگه به جون تو راه نداره
+(دیگه پهن زمین شده بودم از بس خندیدم )
۸.۶k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.