چندشاتی جونگکوک

چندشاتی جونگکوک

part 2

-ام.. بله؟ کاری داشتید؟

ات با لکنت گفت..
با تعجب به مرد خوشتیپ روبه روش خیره شد..

پسر عینکش رو روی موهاش‌گذاشت...

نیشخند زد و دستشو داخل‌جیبش گذاشت...

- میتونم چند دقیقه وقت این خانم زیبارو بگیرم؟

-بله.. چیزی شده؟

با تعجب گفت و به ماشینش تکیه داد

-آه.. چقدر باید شروع کنم؟؟
تظاهر کرد داره فکر میکنه
سپس ادامه داد.

-آ.. متوجه شدم..

به سمت ات رفت

-مجرد هستید؟؟

-من.. متاهل بودم..

-بودید؟ منظورتون از "بودید" چیه؟

-ام.. طلاق گرفتم.. یه دختر ۳ ساله دارم.

- آه... خیلی متاسفم بابتش..

-نه.. تقصیر شما نیست

- و یک سوال دیگه... میتونم‌دلیل طلاق رو بپرسم؟

دختر ابرویی بالا داد

-به شما ربطی داره؟!

- نه.. همینجوری.. از سر کنجکاوی، آخه از همچین خانوم زیبایی بعید میدونم مقصر طلاق ایشون باشه..

اخم دختر غلیظ تر شد

- تقصیر من‌نبود.. اون خیانت کرد..

-اوه.. خیلی متاسفم.. و اخم‌نکنید.. صورتتون چروک‌میشه

دختر چشم قره ای رفت..

-خب.. میتونم شماره شمارو داشته باشم؟

- چی؟ معلومه که نه

با قاطعیت گفت و سوار ماشین شد و ماشین رو روشن کرد..
شیشه هارو داد پایین
دیدگاه ها (۸)

چند شاتی جونگکوکpart 3پسر سرشو از شیشه داد پایین..- خانم زیب...

چند شاتی جونگکوک،part 4-هف.. خداروشکر اینجا نیستنفس عمیقی از...

چند شاتی جونگکوک،part 1سریع ماشین رو پارک کردم...یونا(دختر ۳...

چندشاتی جونگکوکpart 5-هی اینجوری نگو.. - پاشو بریم دکتر..-نه...

نام فیک: عشق مخفیPart: 53ویو جیمین*با نوازش کردن موهام توسط ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط