فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁸⁷
+اره سوهو
_تو با اون عوضی بدون اینکه به من بگی رفتی دائجو؟(خیلی عصبی داد)
+چرا داد میزنی من که چیزی نگفتم فقط با سوهو رفتیم گشتیم
_تو چرا با اون سوهو عوضی رفتی دائجو هاااا؟(عصبی هاااا رو با داد میگه)
+خودم آمدم دائجو بعد سوهو رو اینجا دیدم بعد باهاش رفتم بیرون
_تو حق نداری با هیچ مردی بری بیرون بعد تو با اون سوهو عوضی رفتی بیرون(خیلی زیاد عصبی)
+سوهو دوست منه چرا نباید باهاش برم بیرون؟
ویو سوهو
یکی زنگ زد به ا.ت
نمی دونم کی بود ولی اسم منو می آورد میگه چرا نباید با من بیاد بیرون
منم گفتم
سوهو:ا.ت کیه چرا بهت میگه نباید با من بیای بیرون؟
ویو جونگکوک
خیلی عصبی بودم که چرا به من نگفته با اون سوهو عوضی رفته بیرون
اون سوهو ا.ت رو دوست داره این منو عصبی میکنه
نمی خوام هیچ کسی ا.ت رو از من بگیره نمی زارم
که صدای اون عوضی رو شنیدم
که این منو خیلی از قبل عصبی تر میکرد
_ا.ت تو الان پیش اون عوضی چیکار میکنی؟(عصبی خیلی زیاد)
+جونگکوک هیچی فقط ازش میخواستم خدافظی کنم همین
ویو سوهو
ا.ت گفت جونگکوک
جونگکوک ا.ت رو دوست داره پس اون گفته پیش من چیکار میکنه
اصلا کسی جز اون کی میتونه باشه
منم برای اینکه جونگکوک رو خیلی عصبی کنم گفتم
سوهو:ا.تزود باش بیا بریم توی اتاق تلفنو قطع کن
ویو جونگکوک
اون عوضی گفت ا.تزود باش بیا بریم توی اتاق تلفنو قطع کن
ا.ت با اون سوهو عوضی میخوان چیکار کنن
من نمیزارم کسی ا.ت رو از من بگیره
همین الان میرم دائجو
نمیزارم سوهو به چیزی که میخواد برسه
ویو ا.ت
سوهو چرا این حرفو زد؟
جونگکوک همین طوری برای اینکه چرا با سوهو رفتم بیرون عصبی بود
با حرفی که سوهو زد جونگکوک خیلی عصبی تر میشه
آخه سوهو واقعا چرا این حرفو زد
_ا.ت تو غلط میکنی با اون بری من همین الان میام اونجا(عصبی)
+جونگکوک آخه برا چی...(جونگکوک تلفونو قطع میکنه)
+سوهو چرا اینو گفتی منظورت از این حرف چی بود؟
سوهو:فقط میخواستم بهت بگم بیا بریم یهچیزی بخوریم
+نمی خواد من میرم
سوهو:باش فعلا
+میبینمت
(ا.ت میره توی اتاق خودش)
ویو ا.ت
جونگکوک میخواد بیاد اینجا
وای سوهو اخه چرا چرت پرت میگی
ویو جونگکوک
تلفون رو قطع کردم
به هاجون گفتم
_هاجون(عصبی داد)
هاجون:بله ارباب
_سریع یه ماشین آماده کن میریم دائجو سریع(عصبی)
هاجون:بله ارباب
ویو جونگکوک
هاجون یه ماشین آماده کرد سوار شدم خیلی سریع رفتم دائجو
part⁸⁷
+اره سوهو
_تو با اون عوضی بدون اینکه به من بگی رفتی دائجو؟(خیلی عصبی داد)
+چرا داد میزنی من که چیزی نگفتم فقط با سوهو رفتیم گشتیم
_تو چرا با اون سوهو عوضی رفتی دائجو هاااا؟(عصبی هاااا رو با داد میگه)
+خودم آمدم دائجو بعد سوهو رو اینجا دیدم بعد باهاش رفتم بیرون
_تو حق نداری با هیچ مردی بری بیرون بعد تو با اون سوهو عوضی رفتی بیرون(خیلی زیاد عصبی)
+سوهو دوست منه چرا نباید باهاش برم بیرون؟
ویو سوهو
یکی زنگ زد به ا.ت
نمی دونم کی بود ولی اسم منو می آورد میگه چرا نباید با من بیاد بیرون
منم گفتم
سوهو:ا.ت کیه چرا بهت میگه نباید با من بیای بیرون؟
ویو جونگکوک
خیلی عصبی بودم که چرا به من نگفته با اون سوهو عوضی رفته بیرون
اون سوهو ا.ت رو دوست داره این منو عصبی میکنه
نمی خوام هیچ کسی ا.ت رو از من بگیره نمی زارم
که صدای اون عوضی رو شنیدم
که این منو خیلی از قبل عصبی تر میکرد
_ا.ت تو الان پیش اون عوضی چیکار میکنی؟(عصبی خیلی زیاد)
+جونگکوک هیچی فقط ازش میخواستم خدافظی کنم همین
ویو سوهو
ا.ت گفت جونگکوک
جونگکوک ا.ت رو دوست داره پس اون گفته پیش من چیکار میکنه
اصلا کسی جز اون کی میتونه باشه
منم برای اینکه جونگکوک رو خیلی عصبی کنم گفتم
سوهو:ا.تزود باش بیا بریم توی اتاق تلفنو قطع کن
ویو جونگکوک
اون عوضی گفت ا.تزود باش بیا بریم توی اتاق تلفنو قطع کن
ا.ت با اون سوهو عوضی میخوان چیکار کنن
من نمیزارم کسی ا.ت رو از من بگیره
همین الان میرم دائجو
نمیزارم سوهو به چیزی که میخواد برسه
ویو ا.ت
سوهو چرا این حرفو زد؟
جونگکوک همین طوری برای اینکه چرا با سوهو رفتم بیرون عصبی بود
با حرفی که سوهو زد جونگکوک خیلی عصبی تر میشه
آخه سوهو واقعا چرا این حرفو زد
_ا.ت تو غلط میکنی با اون بری من همین الان میام اونجا(عصبی)
+جونگکوک آخه برا چی...(جونگکوک تلفونو قطع میکنه)
+سوهو چرا اینو گفتی منظورت از این حرف چی بود؟
سوهو:فقط میخواستم بهت بگم بیا بریم یهچیزی بخوریم
+نمی خواد من میرم
سوهو:باش فعلا
+میبینمت
(ا.ت میره توی اتاق خودش)
ویو ا.ت
جونگکوک میخواد بیاد اینجا
وای سوهو اخه چرا چرت پرت میگی
ویو جونگکوک
تلفون رو قطع کردم
به هاجون گفتم
_هاجون(عصبی داد)
هاجون:بله ارباب
_سریع یه ماشین آماده کن میریم دائجو سریع(عصبی)
هاجون:بله ارباب
ویو جونگکوک
هاجون یه ماشین آماده کرد سوار شدم خیلی سریع رفتم دائجو
۶.۶k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.