پارت ۳۸
پارت ۳۸
+ فکر کردم الان بیام اینجا اون خانم خانوما راه نمیده بیام تو کجا رفته؟ رفته اتاق خودش؟
&یکی اومد بردش
+ها؟
&یه نفر اومد و بردش گفت نمیدونی داداشت چقدر دنبال تو و از این حرف ها
+لیسام بلند شد رفت؟
جنی نگاهی به کاترین کرد
&خوب اگه گرفتن لبه تخته من و گفتن اینکه من نمیام و بعدش گرفتن پای من و منو کشون کشون با خودش بردن در حالی که پسره داشت میگفت این نه فقط تو رو میبرم رو فاکتور بگیریم آره رفت
کاترین به جنی نگاه کرد و بعد زد زیر خنده و جنی متعجب به کاترینکه داشت میخندید نگا کرد مکه چیز جالبی گفته بود؟
+خدای من تا حالا دختری تا حالا دختری رو اینطوری عاشق ندیدم
همین حرف کافی بود که جنی یقه ی کاترین رو بگیره و شروع کنه به زدنش کاترین هم کم نیاورد ولی خوب کتک خورد
..........
جبن بعد از حدود نیم ساعت که از رفتن نامجون گذشته بود بالاخره از اتاق خارج شد و به سرعت سمت آشپزخونه رفت و با خوشحالی جیغ کشید خیلی خوشحال بود که یک نفر که مطمئنا کاترین بوده زیر گاز رو خاموش کرده بود و غذاش نسوخته بود و اون الان واقعا گشنش بود پس کاسه اورد که غذاشو بخوره و تا اومد شروع کنه به خوردن گوشیش زنگ خورد به سرعت دوباره وارد اتاق شد و با دیدن علامت رئیس گوشی را سریع برداشت
÷بله؟
؟ اقای جین من هشت بار به شما زنگ زدم اتفاقی افتاده؟
÷یه موضوع خانوادگی پیش اومده بود
؟خانوادگی؟ من فکر می کردم شما اینجا تنها هستید
÷ابله موضوع خانوادگی برای دوستم پیش اومده و خوب من تو خونه اونام و وسط دعوا بودم واسه همون
؟فهمیدم لازم به توضیح نیست پرونده به دستتون رسید
نگاهی به زمین اتاق کرد انقدر هول شده بود که تمام مدارک روی زمین پخش شده بود نفس کلافه ای کشید
÷ بله رسیده به دستم ما یه ذره به هم ریخته
؟مطمئن شید که تا فردا یا پس فردا این پرونده به اتمام میرسه و میدونید که کارتون یه ذره کند شده از دو سال پیش واقعا کاراتون خیلی کند تر شده و رئیس واقعا کلافه شده
÷ بله درک می کنم یه سری مسائل پیش آمده اما مطمئن باشید که این پرونده تا فردا ۶ صبح تموم شده روی دست شماست
؟خوبه یه خبرایی که میشنوم خیلی خوشحالم و امیدوارم این مسائلتون خیلی زود تموم شه و پرونده فردا تو دست من باشه که به رئیس
بدمش
÷ بله حتما دیگه آخرای کاره فقط مونده گرفتن اون طرف
؟ خوبه پس من قطع می کنم تا به کاراتون برسید
÷بله خداحافظ
جین قط کرد و......
+ فکر کردم الان بیام اینجا اون خانم خانوما راه نمیده بیام تو کجا رفته؟ رفته اتاق خودش؟
&یکی اومد بردش
+ها؟
&یه نفر اومد و بردش گفت نمیدونی داداشت چقدر دنبال تو و از این حرف ها
+لیسام بلند شد رفت؟
جنی نگاهی به کاترین کرد
&خوب اگه گرفتن لبه تخته من و گفتن اینکه من نمیام و بعدش گرفتن پای من و منو کشون کشون با خودش بردن در حالی که پسره داشت میگفت این نه فقط تو رو میبرم رو فاکتور بگیریم آره رفت
کاترین به جنی نگاه کرد و بعد زد زیر خنده و جنی متعجب به کاترینکه داشت میخندید نگا کرد مکه چیز جالبی گفته بود؟
+خدای من تا حالا دختری تا حالا دختری رو اینطوری عاشق ندیدم
همین حرف کافی بود که جنی یقه ی کاترین رو بگیره و شروع کنه به زدنش کاترین هم کم نیاورد ولی خوب کتک خورد
..........
جبن بعد از حدود نیم ساعت که از رفتن نامجون گذشته بود بالاخره از اتاق خارج شد و به سرعت سمت آشپزخونه رفت و با خوشحالی جیغ کشید خیلی خوشحال بود که یک نفر که مطمئنا کاترین بوده زیر گاز رو خاموش کرده بود و غذاش نسوخته بود و اون الان واقعا گشنش بود پس کاسه اورد که غذاشو بخوره و تا اومد شروع کنه به خوردن گوشیش زنگ خورد به سرعت دوباره وارد اتاق شد و با دیدن علامت رئیس گوشی را سریع برداشت
÷بله؟
؟ اقای جین من هشت بار به شما زنگ زدم اتفاقی افتاده؟
÷یه موضوع خانوادگی پیش اومده بود
؟خانوادگی؟ من فکر می کردم شما اینجا تنها هستید
÷ابله موضوع خانوادگی برای دوستم پیش اومده و خوب من تو خونه اونام و وسط دعوا بودم واسه همون
؟فهمیدم لازم به توضیح نیست پرونده به دستتون رسید
نگاهی به زمین اتاق کرد انقدر هول شده بود که تمام مدارک روی زمین پخش شده بود نفس کلافه ای کشید
÷ بله رسیده به دستم ما یه ذره به هم ریخته
؟مطمئن شید که تا فردا یا پس فردا این پرونده به اتمام میرسه و میدونید که کارتون یه ذره کند شده از دو سال پیش واقعا کاراتون خیلی کند تر شده و رئیس واقعا کلافه شده
÷ بله درک می کنم یه سری مسائل پیش آمده اما مطمئن باشید که این پرونده تا فردا ۶ صبح تموم شده روی دست شماست
؟خوبه یه خبرایی که میشنوم خیلی خوشحالم و امیدوارم این مسائلتون خیلی زود تموم شه و پرونده فردا تو دست من باشه که به رئیس
بدمش
÷ بله حتما دیگه آخرای کاره فقط مونده گرفتن اون طرف
؟ خوبه پس من قطع می کنم تا به کاراتون برسید
÷بله خداحافظ
جین قط کرد و......
۵.۸k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.