اون دختر کله شقاهه حالا چیکار کنم رفتم داخل قصر همه جا پر از ...

𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝐏𝐚𝐫𝐭:⁵⁰
-″اون دختر کله شق...اهه حالا چیکار کنم رفتم داخل قصر همه جا پر از اتیش بود صداش میکردم اما گپابی نمیداد ....اهاا دیدمش اما افتاده روی زمین″
-ا.ت!
+ش....شا..هزاده(بی حال)
-دختره لجباز
....
کوک ا.ت رو براید استایل بغل کرد و اورد بیرون و رو زمین گذاشتش
×ا.تتت!
-ا.ت...
(همه افراد قصر از جمله ملکه.پادشاه.مارگارت.اولیویاو..... همه دور ا.ت و جونگ کوک جمع شده بودن)
ا.ت کم کم چشماش رو باز کرد و اطراف رو انالیز کرد که متوجه شد داخل بغل جونگ‌کوکه اما بدون توجه به این پرید بغلش و محکم فشارش داد
+خداروشکر!جدی خداروشکر که سالمی(لبخند بی حال)
-″راستش شک شده بودم،نمیدونستم چرا اینطور رفتار میکنه″ا...مم ممنون
(ا.ت از بغل جونگ کوک در اومد و با کمک بورا بلند شد و نگاهی به قصر انداخت)
•فکر میکنم قصر رو باید از اول بسازیم
-اوم
پ.ک:درسته باید تا اون موقع جایی برای موندن پیدا کنیم
جورج:میتونید تا اون موقع بیاین به قصر ما خیلی خوشحال میشیم(لبخند)
اولیویا:واییی دقیقا عموجان بریم... لطفاًاااا
م.ک:پس تا موقعی که قصر بازسازی بشه
(بعد از اون چندین تا کالسکه اومدن هر دو نفر داخل یه کالسکه می‌نشستن (جونگ‌کوک و ا.ت هم یه کالسکه))
(وسط راه)
+جای دوریه؟
-نه!(سرد) دو ساعت دیگه میرسیم(سرد)
+اهاااا
دیدگاه ها (۰)

𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃𝐏𝐚𝐫𝐭:⁵¹-″داشتم به بیرون نگاه میکردم که مت...

𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃𝐏𝐚𝐫𝐭:⁵²مارگارت:خورد؟اولیویا:نه!مارگارت:اگ...

𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃𝐏𝐚𝐫𝐭:⁴⁹-ا.ت؟+اوه عذر میخوام الان میام(صدا...

𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃𝐏𝐚𝐫𝐭:⁴⁸(رفتن پایین که یهو خدمتکار گفت)″اع...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

"سرنوشت "p,21...جیهوپ : خب میبینم که با پسر اولم آشنا شدین( ...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط