فیک جداناپذیر پارت

فیک جداناپذیر پارت ۱۸
از زبان ات
نشستیم روی صندلی چونگ هی بهم گفت که بعد از اینکه پرونده ها رو خوندم پایین صفحه رو امضا کنم
منم کلش رو خوندم با امضا کردن این پرونده ها همه چیز کاملا معلق به جونگ کوک میشه اما این منم که تک فرزند و وارث کیم وون شیک و تمامی بازمانده هاش هستم پس این حقه منه که الان رئیس باند مافیای کره باشم نه اون وای خب چاره ی دیگه ای نداشتم مجبور بودم بخاطر امنیتی که برام قرار میداد اون پرونده ها رو امضا کنم
من اینجا واقعاً هیچ کسی رو ندارم تک و تنها اومدم کاملا بدون مدافع و پشتیبانم اینجا تنها کسی که دارم منشیه سابق پدرمه که اونم میگه دیگه دلش نمی خواد خودشو وارد این ماجرا ها کنه
قبل از اینکه پرونده ها رو امضا کنم یه نگاه چند ثانیه ای به جونگ کوک کردم که خیلی ریلکس روی صندلیش نشسته بود و از پنجره ی اتاق بیرونو تماشا می کرد
الان خوشحالی نه؟ حتما بخاطر این چیزی که تصاحبش کردی برو جنسن بگیر ولی اینو بدون که این جشنت بعداً تبدیل به عزات میشه طوری که خودم بیام مراسم ختمت و اون موقع بهت بخندم که نباید هیچ وقت با من وارد یه بازیه خطرناک نمی شدی
پرونده ها رو امضا کردم الان دیگه همه چیز متعلق به جونگ کوکه حتی از جمله ی خود من بخاطر اینکه هنوز سنم قانونی نیست و نمی تونم مستقل باشم اون سرپرسیه منو به عهده گرفته
چونگ هی پرونده ها رو داد دست جونگ کوک عوضی یه پوزخند ریزی گوشه ی لبش قرار گرفت و بهم نگاه کرد و گفت: دختر خوبی بودی این به نفع خودته تا وقتی که پیش منی در امان باشی
یه پوزخندی بهش زدم و گفتم: امنیت؟ تو فقط با اسم امنیت سر منو الکی شیره مالیدی که همه چیزو از چنگم در بیاری
جونگ کوک: من برای گرفتش چیزی از چنگال های یه بچه گربه ی کوچولو خودمو الکی به زحمت نمی اندازم حالا هم برو برگرد خونه
ات: هی فکر نکن حالا که سر پرستیه منو به عهده گرفتی می تونی بهم دستور بدی که چیکار کنم و چیکار نکنم من برده یا زیر دست تو نیستم فهمیدی؟
جونگ کوک: وقتی که پاتو بزاری عمارت بعد از یه مدت خودت سعس میکنی باهاش راه بیای
آره خوشحال باش ولی نمی دونی که قراره به زودی بدبخت شی کاری میکنم که به پاهام بیوفتی و ازم التماس کنی
دیدگاه ها (۱۴)

فیک جداناپذیر پارت ۱۹از زبان اتوقتی از اتاقش خارج شدم یه پوز...

فیک جداناپذیر پارت ۲۰از زبان اتچونگ هی دستشو لایه موهاش برد ...

فیک جداناپذیر پارت ۱۷فردااز زبان اتچونگ هی بهم گفته بود خودش...

فیک بخاطر تو پارت آخراز زبان اتتهیونگ: چون شنیدم خیلی دوست د...

black flower(p,335)

اگر همین سوال رو قبلا ازم پرسیده بودین ،اوضاع با الان خیلی ف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط