تولد یک شیطان
پارت 11
یه چند نفری که انگار می خواستن توضیح بدن گفتن عااااا اممممم خبببببب..... ولی بعدشو نگفتن
مارسل یه نگاه خونسرد به جمعیت کرد اون سال دومی که قدش بلند بود و پشت سر مارسل بود خیلی عصبیه و همونجوری با عصبانیت داد زد
8حرف بزنید دیگه ج.ن.د.ه ها
جمعیت بیس سی نفری که تو کلاس بودن آب شدن رفتن زمین و یجورایی استرس داشتن
این قلدرا هم که میگفتم یجوری شده بودن و ساکت بودن و فقط من بودم که از چیزی خبر نداشتم
مارسل پاهای آویزونش رو تکون داد و اونا پشت سر هم خوردن به میز معلم
صدای تویه اون سکوت پیچید و بعدش صدای پچ پچ بلند شد اما یهو وقتی اون سال دومی قد بلند که بیاید از این به بعد بهش بگیم سگ مارسل اومد جلو همه ساکت شدن و بعضی ها حتی چند قدمم رفتن عقب
9پگی تو بگو اینجا چخبره تو ظاهرا قربانی هستی
-خب من سر جام نشسته بودم و کاری به کار اینا نداشتم
دیدم پسره رنگش پرید معلوم بود ترسیده
اهمیت ندادم و ادامه دادم
-ولی خب یهویی این دفترشو انداخت رو میزم و ازم خواست تا تکالیفشو بنویسم
دیدم پسره داره با اشاره تقلا میکنه که بقیشو نگم ولی مثل خایمالا ادامه دادمش🤣🤣
-بعدش که گفتم نمینویسم شلوغش کرد و بقیه هم طرف اونو گرفتن و ماجرا حتی تا تهدیدم پیش رفت
9ماجرا همین بود؟
-آره میتونم بپرسم چرا پرسیدی
9برای اینکه از دعوا های الکی خوشم نمیاد بخاطر همین پرسیدم ببینم الکی یا نه اگه الکی نبود که هیچ اما اگه سر هیچ و پوچ بود دهن هردو تون رو بگام
ینفر گفت حالا الکی بود یا نه
سگ ترسناک مارسل گفت
معلومه که الکی بود
9خب ببین سو هون (یه اسم از ناکجا ابادم اوردم) تکالیفتو باید خودت مینوشتی
یه قلب از شیر کاکائو شو با نی خورد بعد ادامه داد به هر حال خیلی چرت بود از میز پرید پایین و اومد سمت ما
9پگی سر چی تهدید شدی
سر اون پسرا انگار آب یخ ریختن و مطمئنم شلوارشونو خیس کردن
-خبببب
یه خنده از سر خجالت کردم
-ولش کن اصلا فراموش کن
بی حس به چشام نگا کرد میدونستم داره اینجوری نگام میکنه تا حرف بزنم ولی یه کلمه هم نگفتم تا اینکه یه دختر از جمعیت پشت مارسل گفت
8تهدید جنسی بود
مارسل خیلی یهویی برگشت پشت
9چی گفتی ؟
بعد ابروهاشو داد بالا و به پسرا نگا کرد
اونی که اون تهدیدو کرده بود سرشو انداخت پایین و گفت ببخشید
9تا جایی که یادمه این زیاده روی به حساب میاد
8خب ببخشید متاسفم ما که نمیدونستیم اینجوری میشه
سگ ترسناک مارسل گفت
نمیدونستی که قراره مارسل بفهمه بخاطر همین گوهایه بزرگتر از دهنت رو خوردی؟
ادامه دارد....
یه چند نفری که انگار می خواستن توضیح بدن گفتن عااااا اممممم خبببببب..... ولی بعدشو نگفتن
مارسل یه نگاه خونسرد به جمعیت کرد اون سال دومی که قدش بلند بود و پشت سر مارسل بود خیلی عصبیه و همونجوری با عصبانیت داد زد
8حرف بزنید دیگه ج.ن.د.ه ها
جمعیت بیس سی نفری که تو کلاس بودن آب شدن رفتن زمین و یجورایی استرس داشتن
این قلدرا هم که میگفتم یجوری شده بودن و ساکت بودن و فقط من بودم که از چیزی خبر نداشتم
مارسل پاهای آویزونش رو تکون داد و اونا پشت سر هم خوردن به میز معلم
صدای تویه اون سکوت پیچید و بعدش صدای پچ پچ بلند شد اما یهو وقتی اون سال دومی قد بلند که بیاید از این به بعد بهش بگیم سگ مارسل اومد جلو همه ساکت شدن و بعضی ها حتی چند قدمم رفتن عقب
9پگی تو بگو اینجا چخبره تو ظاهرا قربانی هستی
-خب من سر جام نشسته بودم و کاری به کار اینا نداشتم
دیدم پسره رنگش پرید معلوم بود ترسیده
اهمیت ندادم و ادامه دادم
-ولی خب یهویی این دفترشو انداخت رو میزم و ازم خواست تا تکالیفشو بنویسم
دیدم پسره داره با اشاره تقلا میکنه که بقیشو نگم ولی مثل خایمالا ادامه دادمش🤣🤣
-بعدش که گفتم نمینویسم شلوغش کرد و بقیه هم طرف اونو گرفتن و ماجرا حتی تا تهدیدم پیش رفت
9ماجرا همین بود؟
-آره میتونم بپرسم چرا پرسیدی
9برای اینکه از دعوا های الکی خوشم نمیاد بخاطر همین پرسیدم ببینم الکی یا نه اگه الکی نبود که هیچ اما اگه سر هیچ و پوچ بود دهن هردو تون رو بگام
ینفر گفت حالا الکی بود یا نه
سگ ترسناک مارسل گفت
معلومه که الکی بود
9خب ببین سو هون (یه اسم از ناکجا ابادم اوردم) تکالیفتو باید خودت مینوشتی
یه قلب از شیر کاکائو شو با نی خورد بعد ادامه داد به هر حال خیلی چرت بود از میز پرید پایین و اومد سمت ما
9پگی سر چی تهدید شدی
سر اون پسرا انگار آب یخ ریختن و مطمئنم شلوارشونو خیس کردن
-خبببب
یه خنده از سر خجالت کردم
-ولش کن اصلا فراموش کن
بی حس به چشام نگا کرد میدونستم داره اینجوری نگام میکنه تا حرف بزنم ولی یه کلمه هم نگفتم تا اینکه یه دختر از جمعیت پشت مارسل گفت
8تهدید جنسی بود
مارسل خیلی یهویی برگشت پشت
9چی گفتی ؟
بعد ابروهاشو داد بالا و به پسرا نگا کرد
اونی که اون تهدیدو کرده بود سرشو انداخت پایین و گفت ببخشید
9تا جایی که یادمه این زیاده روی به حساب میاد
8خب ببخشید متاسفم ما که نمیدونستیم اینجوری میشه
سگ ترسناک مارسل گفت
نمیدونستی که قراره مارسل بفهمه بخاطر همین گوهایه بزرگتر از دهنت رو خوردی؟
ادامه دارد....
۳.۸k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.