تولد یک شیطان
پارت ۱۱
بعدش اونم بستنیشو برداشت
پرش زمانی به فردا صبح وقتی بچه ها تازه به مدرسه رسیدن🤓
ویو پگی
هوا تقریبا تاریک بود رفتم همون جای همیشگی و رو تاب نشستم
هدفنمو گذاشتم رو گوشم و آهنگ باز کردم و همونجوری خودمو تاب دادم
صدای موزیک اونقدر بالا بود که اصلا صدای اطراف رو حتی اگه بمب هم می انداختن نمی شندیم
چشامو بستمو به اهنگ kill bill گوش دادم و تاب دادن خودمو ول کردم ولی تاب همونجوری داشت تکون می خورد و رفته رفته حرکتش آروم میشد و هر وقت حس میکردم خیلی اروم شد یه تاب دیگه هم میدادم
آهنگ تموم شد و آخرش که صداش کم شد یکم صدای محیط اطرافو شنیدم تو بلند گو داشتن میگفتن که بریم کلاس هدفون و گوشیخو گذاشتم تو کیفم و کیفمو انداختم رو دوشم داستم میرفتم سمت کلاس که احساس کردم یکی بهم زل زده سرمو آوردم بالا و دیدم از ساختمون مدرسه اونم طبقه دوم یه پسر از پنجره بهم زل زده ولی وقتی نگاش کردم سریع رفت
رفتم تو کلاس و سر جام نشستم بعد دبیر ریاضی اومد و تدریس کرد وسط تدریس هاش حس کردم حالم بده بخاطر همین اجازه گرفتم برم بیرون بعد کلی چونه زدن گذاشت بیام بیرون
دلم درد میکرد فک کردم برم دسشویی درست میشم ولی وقتی رفتم دستشویی پشمام ریخت
تو شرتم خون ریخته بود
فک کنم پاره شده بودم یا رو میخ نشسته بودم
حتما دردم هم برا این بود
یه لحظه یه بغض اومد سراغم و سریع رفتم سمت دفتر معاونت
با صدای آرومی که انگار داشت دادشو کنترل میکرد گفتم
-زنگ بزنید آمبولانس من خونریزی دارمممم (پگی بار اولشه پر پر شده🤣👍🏻)
با نگرانی و ترس گفتن
8چی یعنی چی کجات خونریزی داره
-من تو شلوارم خون بود شاید بخاطر این که رو تاب یه میخ بود هرچیه من خونریزی دارم زنگ بزنید آمبولانس
دوتا زنی که اونجا بودن یه خنده تو گلویی کردن
بعد زن دوم با لبایی که داشت خندشو کنترل میکرد از کمد یه پد بهم داد و گفت برو اینو بچسبون به خودت یعد بیا برو پیش مشاور اون همچیو بهت میگه
رفتم و طبق گفتش پرو چشبوندم به خودم بله! طبق گفتش پدو چسبوندم به خودممم
بعد رفتم پیش مشاور پد حس خیلی بدی بهم میداد و تکون خوردن واقعا سخت بود بعد پنج دقیقه از اتاق مشاور اومدم بیرون اون بهم گفت تو پریود شدی و هرماه هم میشی و گفت برای اطلاعات بیشتر باید به مامانت بگی منم گفتم مامان ندارم ولی به اجوما میگم اونم گفت باشه منم با کلی استرس و درد اومدم سمت کلاس ولی معلم ریاضی بخاطر تاخیر رام نداد و مجبور شدم برم از این و اون برگه بگیرم تا این باور کنه کار داشتم ولی سخت بود با اون پد برعکس اصلا نمیتونستم راه برمممممم
ادامه دارد.....
مدیونید اگه بخندید
بعدش اونم بستنیشو برداشت
پرش زمانی به فردا صبح وقتی بچه ها تازه به مدرسه رسیدن🤓
ویو پگی
هوا تقریبا تاریک بود رفتم همون جای همیشگی و رو تاب نشستم
هدفنمو گذاشتم رو گوشم و آهنگ باز کردم و همونجوری خودمو تاب دادم
صدای موزیک اونقدر بالا بود که اصلا صدای اطراف رو حتی اگه بمب هم می انداختن نمی شندیم
چشامو بستمو به اهنگ kill bill گوش دادم و تاب دادن خودمو ول کردم ولی تاب همونجوری داشت تکون می خورد و رفته رفته حرکتش آروم میشد و هر وقت حس میکردم خیلی اروم شد یه تاب دیگه هم میدادم
آهنگ تموم شد و آخرش که صداش کم شد یکم صدای محیط اطرافو شنیدم تو بلند گو داشتن میگفتن که بریم کلاس هدفون و گوشیخو گذاشتم تو کیفم و کیفمو انداختم رو دوشم داستم میرفتم سمت کلاس که احساس کردم یکی بهم زل زده سرمو آوردم بالا و دیدم از ساختمون مدرسه اونم طبقه دوم یه پسر از پنجره بهم زل زده ولی وقتی نگاش کردم سریع رفت
رفتم تو کلاس و سر جام نشستم بعد دبیر ریاضی اومد و تدریس کرد وسط تدریس هاش حس کردم حالم بده بخاطر همین اجازه گرفتم برم بیرون بعد کلی چونه زدن گذاشت بیام بیرون
دلم درد میکرد فک کردم برم دسشویی درست میشم ولی وقتی رفتم دستشویی پشمام ریخت
تو شرتم خون ریخته بود
فک کنم پاره شده بودم یا رو میخ نشسته بودم
حتما دردم هم برا این بود
یه لحظه یه بغض اومد سراغم و سریع رفتم سمت دفتر معاونت
با صدای آرومی که انگار داشت دادشو کنترل میکرد گفتم
-زنگ بزنید آمبولانس من خونریزی دارمممم (پگی بار اولشه پر پر شده🤣👍🏻)
با نگرانی و ترس گفتن
8چی یعنی چی کجات خونریزی داره
-من تو شلوارم خون بود شاید بخاطر این که رو تاب یه میخ بود هرچیه من خونریزی دارم زنگ بزنید آمبولانس
دوتا زنی که اونجا بودن یه خنده تو گلویی کردن
بعد زن دوم با لبایی که داشت خندشو کنترل میکرد از کمد یه پد بهم داد و گفت برو اینو بچسبون به خودت یعد بیا برو پیش مشاور اون همچیو بهت میگه
رفتم و طبق گفتش پرو چشبوندم به خودم بله! طبق گفتش پدو چسبوندم به خودممم
بعد رفتم پیش مشاور پد حس خیلی بدی بهم میداد و تکون خوردن واقعا سخت بود بعد پنج دقیقه از اتاق مشاور اومدم بیرون اون بهم گفت تو پریود شدی و هرماه هم میشی و گفت برای اطلاعات بیشتر باید به مامانت بگی منم گفتم مامان ندارم ولی به اجوما میگم اونم گفت باشه منم با کلی استرس و درد اومدم سمت کلاس ولی معلم ریاضی بخاطر تاخیر رام نداد و مجبور شدم برم از این و اون برگه بگیرم تا این باور کنه کار داشتم ولی سخت بود با اون پد برعکس اصلا نمیتونستم راه برمممممم
ادامه دارد.....
مدیونید اگه بخندید
۷.۲k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.