bts
#معشوقه_لرد
پارت ۱۲
_______
جونگکوک بیدار شد دید روی یک تخت خوابیده و کوفتگی بدی توی بدنش حس میکرد
وقتی لود شد یادش اومد چرا بدنش کوفته است
حس سنگینی روی دستش کرد
به دستش نگار کرد که دید پسر مو بلندی سرش رو روی دست جونگکوک گذاشته و خوابیده
خواست دستش رو بکشه که پسر بیدار شد
_بالاخره بیدار شدی
+تهیونگ! تویی
_ساعت خواب قهرمان؟
+مگه چقدر خوابیدم؟
_یه کم. بیست و خورده ای ساعت
+چییییی!!!!!
_اروممم سرم رفت
+اون دختر چی شد؟
_کدوم؟ اها ا.ت رو میگی، وقتی بیهوش شدی بردیمت بهداری، بعدشم که گفتن فقط یاید استراحت کنی اوردمت خونه(عمارت تهیونگ) که اون دخترم اومد اینجا نگرانت بود، بعدشم مثل اینکه دیر کرده بود برادرش نگرانش بود رفته دانشکده دانشکده هم ادرس اینجارو داده، برادرش اومد از اینجا بردش
+اون پسره چی؟
_فکر نکنم دیگه جرعت کنه حتی به مورچه اسیب برسونه😡تو هم کمتر فاز قهرمانارو بگیر، میبینی که زورت نمیرسه چرا میری جلو؟
+داشت به دختره تجاوز میگرد
_داشتی میمردی.دیگه قهرمان بازی در نیار، مردم میتونن از خودشون دفاع کنن
+اما اگه کمکش نمیکردم الان به اون دختر...
_میدونم میدونم ولی ممکن بود اتفاق بد تری واسه ی خودت بیفته
+الان که خوبم
_اگه دیرتر میرسیدم خوب نبودی جئون
+ببخشید
_پسره خوب. میگم برات غذا اماده کنن
_بلند شو یه اب به سر و صورتت بزن بیا پایین
+مثله مامانا رفتار میکنی 🧐ولم کن خوابم میاد
_تنبلی نکن بلند شو
+چشم مامان
_مامان عمتهههههههه
+به خواهر شوهرت فهش نده مامان
_ای کوفتتتتتتتتتتتتت
+🤣🤣🤣🤣🤣حرص نخور مامان
_نه مثل اینکه تو سالمی و من الکی دلم برات سوخته
_تا یک ربع دیگه اومدی پایین غذا بخوری وگرنه خبری از غذا نیست
+بچه میترسونی؟ میتونم هرجا که دلم بخواد برم و غذا بخورم
__تا دو روز دیگه از این عمارت بیرون نمیری
+چیییییی؟ مگه چیکارمی که واسم تعیین تکلیف میکنی؟
_مراقبت
+اونوقت میتونم بدونم کدوم ادم احمقی بهت این منصب رو داده؟
_خیر
تهیونگ از اتاق رفت بیرون
پارت ۱۲
_______
جونگکوک بیدار شد دید روی یک تخت خوابیده و کوفتگی بدی توی بدنش حس میکرد
وقتی لود شد یادش اومد چرا بدنش کوفته است
حس سنگینی روی دستش کرد
به دستش نگار کرد که دید پسر مو بلندی سرش رو روی دست جونگکوک گذاشته و خوابیده
خواست دستش رو بکشه که پسر بیدار شد
_بالاخره بیدار شدی
+تهیونگ! تویی
_ساعت خواب قهرمان؟
+مگه چقدر خوابیدم؟
_یه کم. بیست و خورده ای ساعت
+چییییی!!!!!
_اروممم سرم رفت
+اون دختر چی شد؟
_کدوم؟ اها ا.ت رو میگی، وقتی بیهوش شدی بردیمت بهداری، بعدشم که گفتن فقط یاید استراحت کنی اوردمت خونه(عمارت تهیونگ) که اون دخترم اومد اینجا نگرانت بود، بعدشم مثل اینکه دیر کرده بود برادرش نگرانش بود رفته دانشکده دانشکده هم ادرس اینجارو داده، برادرش اومد از اینجا بردش
+اون پسره چی؟
_فکر نکنم دیگه جرعت کنه حتی به مورچه اسیب برسونه😡تو هم کمتر فاز قهرمانارو بگیر، میبینی که زورت نمیرسه چرا میری جلو؟
+داشت به دختره تجاوز میگرد
_داشتی میمردی.دیگه قهرمان بازی در نیار، مردم میتونن از خودشون دفاع کنن
+اما اگه کمکش نمیکردم الان به اون دختر...
_میدونم میدونم ولی ممکن بود اتفاق بد تری واسه ی خودت بیفته
+الان که خوبم
_اگه دیرتر میرسیدم خوب نبودی جئون
+ببخشید
_پسره خوب. میگم برات غذا اماده کنن
_بلند شو یه اب به سر و صورتت بزن بیا پایین
+مثله مامانا رفتار میکنی 🧐ولم کن خوابم میاد
_تنبلی نکن بلند شو
+چشم مامان
_مامان عمتهههههههه
+به خواهر شوهرت فهش نده مامان
_ای کوفتتتتتتتتتتتتت
+🤣🤣🤣🤣🤣حرص نخور مامان
_نه مثل اینکه تو سالمی و من الکی دلم برات سوخته
_تا یک ربع دیگه اومدی پایین غذا بخوری وگرنه خبری از غذا نیست
+بچه میترسونی؟ میتونم هرجا که دلم بخواد برم و غذا بخورم
__تا دو روز دیگه از این عمارت بیرون نمیری
+چیییییی؟ مگه چیکارمی که واسم تعیین تکلیف میکنی؟
_مراقبت
+اونوقت میتونم بدونم کدوم ادم احمقی بهت این منصب رو داده؟
_خیر
تهیونگ از اتاق رفت بیرون
۵.۳k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.