bts
#معشوقه_لرد
پارت۱۱
جونگکوک داشت توی محوطه ی پشتیه دانشکده قدم میزد که متوجه صدای جیغ خفیفی شد
+کی بود؟ صدای جیغه؟
رفت تا ببینه این صدا از کجا میاد و متوجه شد که پسری سعی داره به یه دختر تجاوز کنه
(چون تو انتخواب اسم بدم و این شخصیت ها فقط برای چند لحضه ان اسمپنمیزارم)
ا.ت : تورو خدا ولم کن. ا.د من عاشقت نیستم چرا نمیفهمی؟ مگه عشق زوره؟
ا.د: من این چیزا سرم نمیشه تو ماله منه هرکاریم دلم بخواد باهات میکنم، میخوای عاشقتم باش میخوای نباش برام مهم نیست ولی بازم تو ماله منی
ا.ت: ا.د تورو خدا ولم کن 😭
ا.د: ولت میکنم ولیبعد از تصاحب جسمت، اونموقع دیگه کامل ماله خودمی😏
جونگکوک نظاره گر این بحث و تلاشای دختر برای فرار از زیر دست پسره رو به روش بود
+هی ولش کن، مگه نمیفهمی، نمیخوادت
ا.د: به تو چه پسر جون، گورتو گم کن تا فکتو نیاوردم پایین
ا.ت: ل.لطفا کمکم کنید، منو با این تنها ن.نزارید
ا.د: خفه شو
پسر خواست دختر روبهروش رو ببوسه که از پشت کشیده شد
+میگه نمیخوادت پس گورتو گم کن، حق نداری بهش دست بزنی
ا.د: به تو هیچ ربطی نداره گورتو گم کن، دوست دخترمه هرکار بخوام میکنم
+اگه دوست دخترت بود اینجوری نمیخواست فرار کنه
پسر جونگکوک رو هول داد و جونگکوک هم مشت روی صورت پسر پیاده کرد
پسر خشمگین شد و دعوای شدیدی بین جونگکوک و ا.د درحال انجام بود و جونگکوک که ضعیف بود زیر دست ا.د داشت کتک میخورد
ا.ت: جیغغغغغ، ولش کن ا.د ولش کن نزنش
+فرار کن دختر، برو چرا وایستادی منو نگاه میکنی
ا.ت سعی داشت ا.د رو بگیره
ا.ت: توروخدا نزنش ا.د
+میگم فرار کننننننننن، برووو
دختر دویید و رفت
صورت و بدن جونگکوک زیره مشتای ا.د کبود شده بود و دماغش خونآاود
ا.د روی کوک نشسته بود و داشت میزدش، انگار دیوونه شده بود و داد میزد و مشت هاش رو رواله تن و بدن جونگکوک میکرد
جونگکوک تقریبا داشت بیهوش میشد که ا.د پرت شد و یه پسره اشنا شروع به زدن ا.د کرد
_به چه حقی اون رو میزنی هرزه
(به طور خلاصه بگم، ا.د جان بیچاره تا پای مرگ رفت زیره مشت و لگدای تهیونگ)
جونگکوک چشماش بسته شد و دیگه چیزی نفهمید
ا.ت اومد بالا سره جونگکوک
ا.ت: بیهوش شده
_ب.بیهوش؟
تهیونگ لگد اخر رو به ا.د زد و حراسون جونگکوک رو بقل کرد به سمط بهداری دانشکده...
پارت۱۱
جونگکوک داشت توی محوطه ی پشتیه دانشکده قدم میزد که متوجه صدای جیغ خفیفی شد
+کی بود؟ صدای جیغه؟
رفت تا ببینه این صدا از کجا میاد و متوجه شد که پسری سعی داره به یه دختر تجاوز کنه
(چون تو انتخواب اسم بدم و این شخصیت ها فقط برای چند لحضه ان اسمپنمیزارم)
ا.ت : تورو خدا ولم کن. ا.د من عاشقت نیستم چرا نمیفهمی؟ مگه عشق زوره؟
ا.د: من این چیزا سرم نمیشه تو ماله منه هرکاریم دلم بخواد باهات میکنم، میخوای عاشقتم باش میخوای نباش برام مهم نیست ولی بازم تو ماله منی
ا.ت: ا.د تورو خدا ولم کن 😭
ا.د: ولت میکنم ولیبعد از تصاحب جسمت، اونموقع دیگه کامل ماله خودمی😏
جونگکوک نظاره گر این بحث و تلاشای دختر برای فرار از زیر دست پسره رو به روش بود
+هی ولش کن، مگه نمیفهمی، نمیخوادت
ا.د: به تو چه پسر جون، گورتو گم کن تا فکتو نیاوردم پایین
ا.ت: ل.لطفا کمکم کنید، منو با این تنها ن.نزارید
ا.د: خفه شو
پسر خواست دختر روبهروش رو ببوسه که از پشت کشیده شد
+میگه نمیخوادت پس گورتو گم کن، حق نداری بهش دست بزنی
ا.د: به تو هیچ ربطی نداره گورتو گم کن، دوست دخترمه هرکار بخوام میکنم
+اگه دوست دخترت بود اینجوری نمیخواست فرار کنه
پسر جونگکوک رو هول داد و جونگکوک هم مشت روی صورت پسر پیاده کرد
پسر خشمگین شد و دعوای شدیدی بین جونگکوک و ا.د درحال انجام بود و جونگکوک که ضعیف بود زیر دست ا.د داشت کتک میخورد
ا.ت: جیغغغغغ، ولش کن ا.د ولش کن نزنش
+فرار کن دختر، برو چرا وایستادی منو نگاه میکنی
ا.ت سعی داشت ا.د رو بگیره
ا.ت: توروخدا نزنش ا.د
+میگم فرار کننننننننن، برووو
دختر دویید و رفت
صورت و بدن جونگکوک زیره مشتای ا.د کبود شده بود و دماغش خونآاود
ا.د روی کوک نشسته بود و داشت میزدش، انگار دیوونه شده بود و داد میزد و مشت هاش رو رواله تن و بدن جونگکوک میکرد
جونگکوک تقریبا داشت بیهوش میشد که ا.د پرت شد و یه پسره اشنا شروع به زدن ا.د کرد
_به چه حقی اون رو میزنی هرزه
(به طور خلاصه بگم، ا.د جان بیچاره تا پای مرگ رفت زیره مشت و لگدای تهیونگ)
جونگکوک چشماش بسته شد و دیگه چیزی نفهمید
ا.ت اومد بالا سره جونگکوک
ا.ت: بیهوش شده
_ب.بیهوش؟
تهیونگ لگد اخر رو به ا.د زد و حراسون جونگکوک رو بقل کرد به سمط بهداری دانشکده...
۸.۰k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.