رادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 29 🧑🏻✨
رادر خوانده 🧑🏻✨ پارت 29 🧑🏻✨
ویو ا/ت
منشی دایی برام ماشین گرفت و منو فرستاد به عمارت بوسانش ماشین جلوی در عمارت پارک کرد و چمدونم رو داد دستم زنگ در رو به صدا در آوردم که نگهبان منو دید ۹۰ درجه خم شد
+نیازی به این کار نیست
نگهبان:سلام خانم لطفاً چمدونتون رو بدید بیارم
+خیلی ممنون
پشت نگهبان رفتم داخل و رسیدیم به خود عمارت خیلی دلم برای تهیونگ تنگ شده بود منو برد تو یه اتاق
نگهبان:خانم اینجا اتاق شماست
+خیلی ممنون
رفتم تو اتاق نشستم همش به یاد تهیونک بودم دلم خیلی براش تنگ شده بود با اینکه هنوز دو ساعت هم نشده ولی چه کنم اون منو نمیخواد من به اون خیانت نکردم فقط نمیدونم چی شد اون آقا کی بود یقین دارم قصدش به هم زدن رابطه منو تهیونگ هست
دو سال بعد
ویو تهیونگ تو این دو سال خیلی دوست داشتم ا/ت رو ببینم ولی اون منو نخواست کار دیگه از دستم بر نمیاد اون بهم خیانت کرد
ویو ا/ت
بالاخره قراره از کشورم برم بیرون خدایا خیلی دلم برای تهیونگ تنگ شده بود میخواستم به یه بهونه ای ببینمش آها
به بهونه لباس قبلی هایی که خودش داده بود بهم آره همینه بعد از کتابخانه میرم تو این دو سال شاگرد نمونه شدم حتی درس های قبلی رو جبران کردم یجوری الان بهترین دانش آموز هستم خیلی خسته چشمام بستم و سیاهی
صبح روز بعد
بلند شدم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم ساعت ۶ یه ساعت وقت دارم موهام رو خشک کردم و با اتو صاف کردم بعد دُرسم رو با یه دامن پوشیدم و جوراب و کفشام(اسلاید 2 )هم همینطور رفتم پایین مثل همیشه آجوما صبحانه آماده کرده بود
+سلام آجوما صبح بخیر
آجوما:سلام دخترم بیا صبحانه ات رو بخور
+اوهوم
صبحانه ام رو خوردم و کوله پشتی و برداشتم و رفتم به سمت کتابخانه امروز پنجشنبه تهیونگ همیشه پنجشنبه ها خونه است
ویو ا/ت
منشی دایی برام ماشین گرفت و منو فرستاد به عمارت بوسانش ماشین جلوی در عمارت پارک کرد و چمدونم رو داد دستم زنگ در رو به صدا در آوردم که نگهبان منو دید ۹۰ درجه خم شد
+نیازی به این کار نیست
نگهبان:سلام خانم لطفاً چمدونتون رو بدید بیارم
+خیلی ممنون
پشت نگهبان رفتم داخل و رسیدیم به خود عمارت خیلی دلم برای تهیونگ تنگ شده بود منو برد تو یه اتاق
نگهبان:خانم اینجا اتاق شماست
+خیلی ممنون
رفتم تو اتاق نشستم همش به یاد تهیونک بودم دلم خیلی براش تنگ شده بود با اینکه هنوز دو ساعت هم نشده ولی چه کنم اون منو نمیخواد من به اون خیانت نکردم فقط نمیدونم چی شد اون آقا کی بود یقین دارم قصدش به هم زدن رابطه منو تهیونگ هست
دو سال بعد
ویو تهیونگ تو این دو سال خیلی دوست داشتم ا/ت رو ببینم ولی اون منو نخواست کار دیگه از دستم بر نمیاد اون بهم خیانت کرد
ویو ا/ت
بالاخره قراره از کشورم برم بیرون خدایا خیلی دلم برای تهیونگ تنگ شده بود میخواستم به یه بهونه ای ببینمش آها
به بهونه لباس قبلی هایی که خودش داده بود بهم آره همینه بعد از کتابخانه میرم تو این دو سال شاگرد نمونه شدم حتی درس های قبلی رو جبران کردم یجوری الان بهترین دانش آموز هستم خیلی خسته چشمام بستم و سیاهی
صبح روز بعد
بلند شدم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم ساعت ۶ یه ساعت وقت دارم موهام رو خشک کردم و با اتو صاف کردم بعد دُرسم رو با یه دامن پوشیدم و جوراب و کفشام(اسلاید 2 )هم همینطور رفتم پایین مثل همیشه آجوما صبحانه آماده کرده بود
+سلام آجوما صبح بخیر
آجوما:سلام دخترم بیا صبحانه ات رو بخور
+اوهوم
صبحانه ام رو خوردم و کوله پشتی و برداشتم و رفتم به سمت کتابخانه امروز پنجشنبه تهیونگ همیشه پنجشنبه ها خونه است
۱۲.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.