چندشاتی جونگکوک
چندشاتی جونگکوک
part 1
برف همه جارو پوشونده بود..
دختر پشت سر هم عطسه میکرد و فین فین میکرد..
آب ریزش بینی شدیدی داشت..
بلند شد و یه مسکن و قرص سرما خوردگی رو با آبمیوه خورد..
-ات بشین .. گفتم کار داشتی به خودمبگو
-مرسی.. ودی خودم پیتونمانجام بدم
-ات...
-باشه.. ببخشید
لبخندی زد و پتو رو برداشت و روی تخت دراز کشید
جونگکوک به آشپز خونه رفت و شروع کرد به پختن سوپبرای ات...
ات ویو
بعد اینکه قرص هامرو خوردم،
یه پتو دورخودمپیچیدم، خیلی از گرما بدم میاد، ولی مجبورم ...
بخاری رو زیاد کردم، ازپنجره بیرونرو تماشا کرد
برف روی زمین ساکن شده بود
روی سیم های برق...
روی ساختمون ها...
خیلی میخواست بره و برف بازی کنه.. ولی اون وقت سرماخوردگیش شدید تر میشد
part 1
برف همه جارو پوشونده بود..
دختر پشت سر هم عطسه میکرد و فین فین میکرد..
آب ریزش بینی شدیدی داشت..
بلند شد و یه مسکن و قرص سرما خوردگی رو با آبمیوه خورد..
-ات بشین .. گفتم کار داشتی به خودمبگو
-مرسی.. ودی خودم پیتونمانجام بدم
-ات...
-باشه.. ببخشید
لبخندی زد و پتو رو برداشت و روی تخت دراز کشید
جونگکوک به آشپز خونه رفت و شروع کرد به پختن سوپبرای ات...
ات ویو
بعد اینکه قرص هامرو خوردم،
یه پتو دورخودمپیچیدم، خیلی از گرما بدم میاد، ولی مجبورم ...
بخاری رو زیاد کردم، ازپنجره بیرونرو تماشا کرد
برف روی زمین ساکن شده بود
روی سیم های برق...
روی ساختمون ها...
خیلی میخواست بره و برف بازی کنه.. ولی اون وقت سرماخوردگیش شدید تر میشد
- ۲۶.۸k
- ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط