P

P.1

ساعت حدود ۲ نصف‌شب بود. ا.ت تازه داشت از حموم می‌اومد...در اتاق کوبیده شد...

جونگ‌کوک، در حالی که کراواتش کج و موهاش شلخته شده بود، وارد شد، خنده‌کنان، با یه بطری خالی توی دستش.

– من اومدمممم! ملکه‌ی قلبممم! اَه چرا اینجا اینقد سفیده؟ اینجا قصر منه؟

ا.ت با بهت فقط نگاهش کرد: – جونگ‌کوک؟! تو مستی؟!

– نههههههه! من فقط یه ذره خوردم... فقط... فقط به اندازه‌ی خاطراتم با تو!

شروع کرد دور خودش چرخیدن. بعد وایساد، یه نگاه به ا.ت انداخت و با دست اشاره کرد: – توووو، تویی که قلب منو دزدیدی، تو همونی که وقتی نگام می‌کنی انگار دنیا یهویی گل‌گلی میشه!

یه دفعه تعادلش بهم خورد و افتاد روی تخت. دستش رو دراز کرد سمت ا.ت: – بیاااا بغلم کن! دنیا داره می‌چرخهههه ولی وقتی تویی، مهم نیست اصلاً!

ا.ت هم خنده‌ش گرفته بود، هم حرصش.

– تو واقعاً زیادی خوردی...

جونگ‌کوک در حالی که بالش رو بغل کرده بود، چشم‌هاش داشت می‌رفت: – ولی یه چیزو باید بدوووونی... تو بهترین چیز تو زندگیمی، حتی از مرغ سوخاری هم بهتر...

ا.ت زد زیر خنده: – واقعاً؟ حتی از مرغ سوخاری؟

– آرهههه، چون تو تندی نداری، فقط مهربونی داری...

و بعدش تو همون حالت مستی، با لبخند خوابش برد.

ا.ت نشست کنارش، یه پتوی سبک انداخت روش و با لبخند زمزمه کرد: – عجیب‌ترین شاهزاده‌ی دنیاست این مرد...
دیدگاه ها (۲۰)

p.2هنوز دو قدم از تخت دور نشده بود که یه‌دفعه مچ دستش کشیده ...

p.3ا.ت آروم دوتا دستاشو گذاشت دو طرف صورت جونگ‌کوک. یه‌لحظه ...

p.3ا.ت با خنده کنترل رو پرت کرد کنار و رو به تهیونگ گفت:– دی...

p.2بعد از خوردن یه عالمه پاستیل و کل‌کل‌های قبلی، تهیونگ با ...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

سرنوشت"p,19...چشمام خیلی ..‌ خیلی درخشان بود .. بعد از دو می...

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط