BTS
#پارک_جیمین #park_jimin
نیشخندش از روی لباش کنار نمیرفت، انگار اون انحنا جزوی از صورتش به حساب میاومد. نگاه تیز و وحشیای که داشت اون مسیر و زندانیهایی که اون اطراف بودن رو به خوبی زیر نظر داشت و مطمئن میشد همه چی تو ذهنش باقی میمونه.
با ایستادن سرباز جلوی سلولی و برگشتنش به طرفش چشمکی بهش زد که سرباز با نیشخند کثیفی دستبنداش رو باز کرد اون رو به داخل سلول پرت کرد.
_ لعنت بهت.
زیر لب زمزمه کرد و آهی کشید.
اینجا بودنش فقط یه دلیل داشت اونم مردی بود که حالا روی تخت دو طبقهای اون سلول دراز کشیده بود و ساعدش رو روی چشماش گذاشته بود تا نور اذیتش نکنه. فقط برای نجات اون حاضر شد جنسیت خودشو پنهون کنه و پاش رو به اون زندان لعنت شده بذاره.
آره خودش با پای خودش تو دهن شیر اومد تا هم تیمیای که بخاطر به اشتباه کوچیک موقع سرقت از خونه نخست وزیر، گیر افتاده بود رو نجات بده و صد البته که ا/ت براش یه نقشه دقیق و برنامهریزی شده ریخته بود.
به سمت مرد رفت و به جثهش خیره شد و با دلخوری زمزمه کرد
-اصولا وقتی مهمون میاد میزبان ازش پذیرایی میکنه.
_ کسی بهت کارت دعوت نداده بود که بیای!
ا/ت اخمی کرد و گوشهی تخت نشست.
_ لیاقت داشته باش و ازم تشکر کن جیمین، این کار زیادی نیست.
《ادامه در کامنت》
از کاور هایی که براتون ادیت میزنم خوشتون میاد؟ ؛)
نیشخندش از روی لباش کنار نمیرفت، انگار اون انحنا جزوی از صورتش به حساب میاومد. نگاه تیز و وحشیای که داشت اون مسیر و زندانیهایی که اون اطراف بودن رو به خوبی زیر نظر داشت و مطمئن میشد همه چی تو ذهنش باقی میمونه.
با ایستادن سرباز جلوی سلولی و برگشتنش به طرفش چشمکی بهش زد که سرباز با نیشخند کثیفی دستبنداش رو باز کرد اون رو به داخل سلول پرت کرد.
_ لعنت بهت.
زیر لب زمزمه کرد و آهی کشید.
اینجا بودنش فقط یه دلیل داشت اونم مردی بود که حالا روی تخت دو طبقهای اون سلول دراز کشیده بود و ساعدش رو روی چشماش گذاشته بود تا نور اذیتش نکنه. فقط برای نجات اون حاضر شد جنسیت خودشو پنهون کنه و پاش رو به اون زندان لعنت شده بذاره.
آره خودش با پای خودش تو دهن شیر اومد تا هم تیمیای که بخاطر به اشتباه کوچیک موقع سرقت از خونه نخست وزیر، گیر افتاده بود رو نجات بده و صد البته که ا/ت براش یه نقشه دقیق و برنامهریزی شده ریخته بود.
به سمت مرد رفت و به جثهش خیره شد و با دلخوری زمزمه کرد
-اصولا وقتی مهمون میاد میزبان ازش پذیرایی میکنه.
_ کسی بهت کارت دعوت نداده بود که بیای!
ا/ت اخمی کرد و گوشهی تخت نشست.
_ لیاقت داشته باش و ازم تشکر کن جیمین، این کار زیادی نیست.
《ادامه در کامنت》
از کاور هایی که براتون ادیت میزنم خوشتون میاد؟ ؛)
۲۴.۵k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.