هوس خان👑
#هوس_خان👑
#پارت101
عصبی با صدای بلندتری گفتم اما من عاشق توام نه اون
من اونو نمیخوام تو کم سنی تو بچه ای نمیفهمی عشق چیه نمیفهمی
با گریه گفت
_ از مادرت میترسم اگه یه کاری کنه اگه کاری کنه من باید چیکار کنم؟
انگشتم رو لبش گذاشتم و گفتم
نه مادرم نه هیچ کس دیگه ای نمیتونه کاری کنه
هیچ کس نمیتونه کاری بکنه بهت قول میدم هر کسی دست روی تو بزاره برای آزار دادنت خودم جونشو میگیرم
پس نگران چیزی نباش و خودتو به من بسپار
پیدا کردن راه درست برای اینکه ماهرو کنار من بمونه واقعاً مشکل بود اما باید این کارو میکردم یک ساعتی کنارش موندم
وقتی بغلم بود وقتی لمسش می کردم وقتی عطرش و نفس میکشیدم فکرم آزاد میشد
پرسیدم
راستی چرا بیداری تا این موقع؟
لبشو کمی جویید و گفت
_ نگران بودم آخه خیلی عصبانی بود گفتم حتما اتفاق بدی افتاده
لب روی لبش گذاشتم و بوسیدمش و گفتم
هیچ اتفاقی نمی تونه بیفته....
اینو همیشه یادت باشه هر چقدر عصبانی باشم هر چقدر دیوونه بشم هرچقدر خشم وجودمو گرفته باشه هیچ آزاری به تونمی رسونم
تو تنها کسی هستی که میتونه منو آروم کنه...
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#پارت101
عصبی با صدای بلندتری گفتم اما من عاشق توام نه اون
من اونو نمیخوام تو کم سنی تو بچه ای نمیفهمی عشق چیه نمیفهمی
با گریه گفت
_ از مادرت میترسم اگه یه کاری کنه اگه کاری کنه من باید چیکار کنم؟
انگشتم رو لبش گذاشتم و گفتم
نه مادرم نه هیچ کس دیگه ای نمیتونه کاری کنه
هیچ کس نمیتونه کاری بکنه بهت قول میدم هر کسی دست روی تو بزاره برای آزار دادنت خودم جونشو میگیرم
پس نگران چیزی نباش و خودتو به من بسپار
پیدا کردن راه درست برای اینکه ماهرو کنار من بمونه واقعاً مشکل بود اما باید این کارو میکردم یک ساعتی کنارش موندم
وقتی بغلم بود وقتی لمسش می کردم وقتی عطرش و نفس میکشیدم فکرم آزاد میشد
پرسیدم
راستی چرا بیداری تا این موقع؟
لبشو کمی جویید و گفت
_ نگران بودم آخه خیلی عصبانی بود گفتم حتما اتفاق بدی افتاده
لب روی لبش گذاشتم و بوسیدمش و گفتم
هیچ اتفاقی نمی تونه بیفته....
اینو همیشه یادت باشه هر چقدر عصبانی باشم هر چقدر دیوونه بشم هرچقدر خشم وجودمو گرفته باشه هیچ آزاری به تونمی رسونم
تو تنها کسی هستی که میتونه منو آروم کنه...
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
۱۲.۱k
۰۱ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.