فصل

فصل ۲

روزی خاطراتم را داخل صندوق چه ای می گذارم و خاک میکنم تا وقتی که من هم مردم آنها هم همراه من دفن شوند !اما این خانه !این خانه روزی می‌سوزد و صدای جیغ روح های سر گردان بالا خواهد رفت ،و من و او دست در دست دیگری به سوی مرگ می‌رویم!او مرا می بوسد !اما با غم !

'خاطرات ،M.k'




برای ادامه شرط داریم

۱۲ لایک
۱۰ تا کامنت !
از فصل یکش خوشتون اومد ؟ادامه بدم رمانم ؟
دیدگاه ها (۷)

●وانیا ،عمارت تاریک ،اکنون●رزالین دوست دوران بچگی من و حال م...

●ملیکا ،سال ۱۹۲۸،ماه مه●شب شده بود ،چراغ نفتی را روی میز کار...

●وانیا ،عمارت تاریک ،اکنون●بعد از تماس مامان با بی حوصلگی رو...

●ملیکا ،سال ۱۹۲۸،ماه مه●بلاخره اومد !وقتی در باز شد چنان محک...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

سر زمین باشکوه نگهبان آتش پارت ۱

تکپارتی درخواستی ادامه همون تک پارتی قبلی هست که به درخواست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط