●وانیا ،عمارت تاریک ،اکنون●
بعد از تماس مامان با بی حوصلگی روی مبل افتادم ،درسته این خونه قبل از اینکه ساخته شه سوخته و ۱۰ نفر توش مردن و البته با احترام کامل پدر بزرگ کوک و مامان بزرگ ملیکا هم جزو اون ۱۰ نفر میشن!اما چرا هیچ کس نمیگه اون ها چطوری مردن !چرا کسی دربارش تحقیق نکرده !
هر وقت هم از مامان بزرگ هانیشا پرسیدم جوابم و نداد ولی در تاریکی براش عذاداری کرد ،این خونه از طرف مامان بزرگ ملیکا به هانیشا رسید و هانیشا به من دادش !و منم با خوش شانسی تمام توی این خونه بودم اما تنها !توی فکر بودم که صدای زنگ اومد بلند شدم و به سمت در رفتم در و باز کردم که یک هو یکی محکم بغلم کرد ،و بله! همین یک قلم دلقک کم بود وسط داستان "چطوری جنده خانممممم!"
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.