خوناشامجذابمن
#خوناشام_جذاب_من🍷🫴🏻
#پارت55
«ویو ات»
چشم غره ای رفتم که ساکت شد.
+حالا چون تو خواستی باشه
حالت چشماش ش. یطون شدو لب زد:
: منکه میدونم چون داری از فضولی میترکی قبول کردی.
اخمی کردمو هولش دادم اونور تا برم داخل کلبه
ولی حتی یک قدمم عقب نرفت
زور من در برابر اون هیچ بود
پس تصمیم گرفتم مثل بچهای مودب ازش درخواست کنم که برم داخل کلبه
درسته هوا خنک بود ولی کم کم داشت سردم میشد.
+ببخشید خوب.....
تردید داشتم. برای گفتنش این تهیونگم که زود پرو میشد
تا ازش عذرخواهی میکنی پرو میشه و خودشو دسته بالا میگیره
ولی دلمو زدم به دریا گفتم:
+ببخشید ! حالا میتونم وارد کلبه شم؟! دیگه داره سردم میشه
سری تکون دادو زیر لب چیزی زمزمه کرد که نفهمیدم.
بیخیال سری تکون دادمو وارد کلبه شدم
درو که پشت سرش بست گفت:
: قشنگه؟!
با حواس پرتی لب زدم:
+کی؟ کجا؟
که صدای قهقه اش بلند شد:
+چیهه به چی میخندی؟
: فکر کنم یادت رفته که الان کجایی کوچولو
وایییی خا. ک بر. سرت ات که انقدر حواس پرتی
آهانی گفتمو با دقت مشغول آنالیز کردن کلبه شدمـ
#پارت55
«ویو ات»
چشم غره ای رفتم که ساکت شد.
+حالا چون تو خواستی باشه
حالت چشماش ش. یطون شدو لب زد:
: منکه میدونم چون داری از فضولی میترکی قبول کردی.
اخمی کردمو هولش دادم اونور تا برم داخل کلبه
ولی حتی یک قدمم عقب نرفت
زور من در برابر اون هیچ بود
پس تصمیم گرفتم مثل بچهای مودب ازش درخواست کنم که برم داخل کلبه
درسته هوا خنک بود ولی کم کم داشت سردم میشد.
+ببخشید خوب.....
تردید داشتم. برای گفتنش این تهیونگم که زود پرو میشد
تا ازش عذرخواهی میکنی پرو میشه و خودشو دسته بالا میگیره
ولی دلمو زدم به دریا گفتم:
+ببخشید ! حالا میتونم وارد کلبه شم؟! دیگه داره سردم میشه
سری تکون دادو زیر لب چیزی زمزمه کرد که نفهمیدم.
بیخیال سری تکون دادمو وارد کلبه شدم
درو که پشت سرش بست گفت:
: قشنگه؟!
با حواس پرتی لب زدم:
+کی؟ کجا؟
که صدای قهقه اش بلند شد:
+چیهه به چی میخندی؟
: فکر کنم یادت رفته که الان کجایی کوچولو
وایییی خا. ک بر. سرت ات که انقدر حواس پرتی
آهانی گفتمو با دقت مشغول آنالیز کردن کلبه شدمـ
- ۱.۶k
- ۱۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط