عاشقانه مرگبار
عاشقانه مرگبار
p1۴
( بچه ها تو این فیک نامجون دکتره و یه پریه )
ویو نامجون
وقتی بهم زنگ زدن با تمام سرعت خودمو رسوندم به خونه کوک ولی دیر شده بود کوک نتونسته بود خودش رو کنترل کنه و این هم چی رو بد تر میکرد سریع رفتم و کوک رو از اون دختره جدا کردم تا اون موقع تهیونگ هم خودشو رسوند کوک رو به ته سپردم و خودمم زخم دخترو بستم اما خون زیادی ازش رفته بود اگه یه کاری نمی کردیم قطعا میمرد کارم رو تموم کردم و اومدم بیرون و درو بستم کوک تا منو دید از جاش پرید و دوید سمتم
ویو کوک
اصلا نفهمیدم چی شد بعد که تهیونگ بهم قرص داد فهمیدم چی شده
@ لعنت بهش ، *گند زدم امیدوارم زیاده روی نکرده باشم *
& الان خوبی ؟
@ دیگه چه فایده داره نتونستم خودمو کنترل کنم
در همین حین قطرات اشک از چشمای خونیش به روی گونش چکید
& اشکال نداره تقصیر تو نیست که خون اشامی و ات هم یه انسان
@ اگه زیاده روی کرده باشم چی ؟
& چیزی نمیشه .... امید وارم ( تیکه اخر رو خیلی آروم گفت )
تا نامجون رو دیدم دویدم سمتش قلبم داشت از دهنم بیرون میزد ولی .... ولی اون به نظر ناراحت میومد و این خوب نبود
@ چی شد ات حالش خوبه ؟
( علامت نامجون $ )
$ ا..اره ولی ...
@ ولی چی د زود باش
$ خون زیادی از دست داده اگه کاری نکنیم خب....
@ می...میره
و با گفتن این کلمه اشکهایی که پاک کرده بود دوباره سرازیر شد
$ خب اره متاسفم
@ من...من چیکار کردم
& هیچ راهی برای نجاتش نیست ؟
$ خب......فکر کنم باشه اما نمیدونم جواب بده
با این حرف کوک سرش رو از توی دستاش بیرون آورد و سمت نامجون رفت
@ هر کاری بلدی بکن فقط نجاتش بده ...
$ خوب این قرص باعث تامین خون برای خون اشاما میشه مگه نه ؟
@ & خوب اره
$ اگه اتم یه خون اشام بشه با خوردن این خون حالش خوب میشه
@ خوب چی کار باید بکنیم
$ تو باید بکنی
@ چ...چی ؟
$ گازش بگیر اما از جایی که میگم اگه درست انجامش اوضاع بدتر میشه و یه چیز دیگه ، اون باید بعد از گاز گرفته شدن باید کمی از خون عشق حقیقیش بخوره
@ خوب چجوری ؟
$ این کار دو نتیجه داره یا ات میمیره و توهم با از دست دادن هم خونت میمیری یا نجاتش میدی و زنده می مونی
@ نجاتش میدم
& مطمعنی ولی با این کار با جون خودت بازی می کنی
@ مهم نیست من نجاتش میدم اون باید برگرده
$ دنبالم بیا
وقت زیادی نداری میتونی دردش رو تحمل کنی ؟
@ ا...اره
& اما کوک......
@ مشکلی نیست :)
$ اینو ببند مچ دستت و هر وقت گفتم این دوکمه رو فشار بده تا این تیغ وارد دستت بشه و بعد توی دهن ات بریزش و تا وقتی نگفتم ولش نکن . حاظری؟
@ اره فقط چرا اینقدر سفته ؟
$ تا راحت تر ببره
& کوک تو ...
@ هیونگ ممنون که کنارم بودی و کمکم کردی اگه نتونستم ببینمت خواستم بگم فقط مواظب خودت باش ♡
ادامه دارد ....
سد اند نیست نگران نباشید 😁
p1۴
( بچه ها تو این فیک نامجون دکتره و یه پریه )
ویو نامجون
وقتی بهم زنگ زدن با تمام سرعت خودمو رسوندم به خونه کوک ولی دیر شده بود کوک نتونسته بود خودش رو کنترل کنه و این هم چی رو بد تر میکرد سریع رفتم و کوک رو از اون دختره جدا کردم تا اون موقع تهیونگ هم خودشو رسوند کوک رو به ته سپردم و خودمم زخم دخترو بستم اما خون زیادی ازش رفته بود اگه یه کاری نمی کردیم قطعا میمرد کارم رو تموم کردم و اومدم بیرون و درو بستم کوک تا منو دید از جاش پرید و دوید سمتم
ویو کوک
اصلا نفهمیدم چی شد بعد که تهیونگ بهم قرص داد فهمیدم چی شده
@ لعنت بهش ، *گند زدم امیدوارم زیاده روی نکرده باشم *
& الان خوبی ؟
@ دیگه چه فایده داره نتونستم خودمو کنترل کنم
در همین حین قطرات اشک از چشمای خونیش به روی گونش چکید
& اشکال نداره تقصیر تو نیست که خون اشامی و ات هم یه انسان
@ اگه زیاده روی کرده باشم چی ؟
& چیزی نمیشه .... امید وارم ( تیکه اخر رو خیلی آروم گفت )
تا نامجون رو دیدم دویدم سمتش قلبم داشت از دهنم بیرون میزد ولی .... ولی اون به نظر ناراحت میومد و این خوب نبود
@ چی شد ات حالش خوبه ؟
( علامت نامجون $ )
$ ا..اره ولی ...
@ ولی چی د زود باش
$ خون زیادی از دست داده اگه کاری نکنیم خب....
@ می...میره
و با گفتن این کلمه اشکهایی که پاک کرده بود دوباره سرازیر شد
$ خب اره متاسفم
@ من...من چیکار کردم
& هیچ راهی برای نجاتش نیست ؟
$ خب......فکر کنم باشه اما نمیدونم جواب بده
با این حرف کوک سرش رو از توی دستاش بیرون آورد و سمت نامجون رفت
@ هر کاری بلدی بکن فقط نجاتش بده ...
$ خوب این قرص باعث تامین خون برای خون اشاما میشه مگه نه ؟
@ & خوب اره
$ اگه اتم یه خون اشام بشه با خوردن این خون حالش خوب میشه
@ خوب چی کار باید بکنیم
$ تو باید بکنی
@ چ...چی ؟
$ گازش بگیر اما از جایی که میگم اگه درست انجامش اوضاع بدتر میشه و یه چیز دیگه ، اون باید بعد از گاز گرفته شدن باید کمی از خون عشق حقیقیش بخوره
@ خوب چجوری ؟
$ این کار دو نتیجه داره یا ات میمیره و توهم با از دست دادن هم خونت میمیری یا نجاتش میدی و زنده می مونی
@ نجاتش میدم
& مطمعنی ولی با این کار با جون خودت بازی می کنی
@ مهم نیست من نجاتش میدم اون باید برگرده
$ دنبالم بیا
وقت زیادی نداری میتونی دردش رو تحمل کنی ؟
@ ا...اره
& اما کوک......
@ مشکلی نیست :)
$ اینو ببند مچ دستت و هر وقت گفتم این دوکمه رو فشار بده تا این تیغ وارد دستت بشه و بعد توی دهن ات بریزش و تا وقتی نگفتم ولش نکن . حاظری؟
@ اره فقط چرا اینقدر سفته ؟
$ تا راحت تر ببره
& کوک تو ...
@ هیونگ ممنون که کنارم بودی و کمکم کردی اگه نتونستم ببینمت خواستم بگم فقط مواظب خودت باش ♡
ادامه دارد ....
سد اند نیست نگران نباشید 😁
۷.۹k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.