ات:این پرونده ایراد داره(سرد)
ات:این پرونده ایراد داره(سرد)
نامجون:الان صدا میکنم ببینم
نامجون:منشی جین
منشی:بله قربان
نامجون :پرونده فسقه
منشی:چرا قربان کلی سود داره
نامجون:میگم فسقه تموم دلیل نمیبینم بهتون بگم(داد)
منشی:بله قربان ببخشید
ویو نامجون:
منشی رفت بیرون ات داشت میرفت که کیفش افتاد آمد برداره که دامنش پاره شد بلند شدم کتمو(ازون کت بلندا)بپوندمش و گفتم
نامجون:منم خستم بیا باهم بریم خونه بیب
(گایز همه حرفای ات سرده تا اون موقعی که میگم،)
ات:باشهه
ات:ببینیم اجوما غذا چی درست کرده
نامجون:بزنم بریم
ویو نامجون:
سوار ماشین شدیم به سمت خونه حرکت کردیم ساعت۸ بود وقتی که رسیدیم ساعت۸و نیم شده بود تند از ماشین پیاده شدم و در و برا ات باز کردم(حسودی چیه دارم میخندم) ات بدون حرفی از ماشین در آمد و رفت سمت خونه با وارد شدن به خونه اجوما به استقبالمون آمد رفتیم تو اتاقامون(اتاقا جداس)رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم رفتم با ات حرف بزنم درو باز کردم که....
اینم فیک نامجون (شروعشه)
خوبه ..؟
نامجون:الان صدا میکنم ببینم
نامجون:منشی جین
منشی:بله قربان
نامجون :پرونده فسقه
منشی:چرا قربان کلی سود داره
نامجون:میگم فسقه تموم دلیل نمیبینم بهتون بگم(داد)
منشی:بله قربان ببخشید
ویو نامجون:
منشی رفت بیرون ات داشت میرفت که کیفش افتاد آمد برداره که دامنش پاره شد بلند شدم کتمو(ازون کت بلندا)بپوندمش و گفتم
نامجون:منم خستم بیا باهم بریم خونه بیب
(گایز همه حرفای ات سرده تا اون موقعی که میگم،)
ات:باشهه
ات:ببینیم اجوما غذا چی درست کرده
نامجون:بزنم بریم
ویو نامجون:
سوار ماشین شدیم به سمت خونه حرکت کردیم ساعت۸ بود وقتی که رسیدیم ساعت۸و نیم شده بود تند از ماشین پیاده شدم و در و برا ات باز کردم(حسودی چیه دارم میخندم) ات بدون حرفی از ماشین در آمد و رفت سمت خونه با وارد شدن به خونه اجوما به استقبالمون آمد رفتیم تو اتاقامون(اتاقا جداس)رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم رفتم با ات حرف بزنم درو باز کردم که....
اینم فیک نامجون (شروعشه)
خوبه ..؟
۸.۰k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.