LOVE AGAIN
LOVE AGAIN
PART 2/11
یونا: اها..... چییییی تو اینکارو کردی و بهمون نگفتی هققققق
ا/ت: یاااااااا خب مگه چی شد در ضمن این یه سورپرایز برای شما بود.
الان دیگه از دست اونا راحت شدیم دیگه نیستن.
رفتیم نشستیم تو ماشین.
جین و یونگی و تهیونگ با تعجب داشتن نگاهم میکردن.
میا و یونا هم که داشتن میرفتن تو حقلم.
ا/ت: عا چیزه........ برین اونور ببینم دارین میرین تو حقلم چتونهههه
مگه ما مافیا نیستیم تاحالا انقدر ادم کشتیم چرا اینجوری نگا میکنین؟
تهیونگ: یکم کارت یهویی بود خب چی بگم.
جین : معلومه کارت واقعا یهویی بود من اصلا فکرشم نمیکردم اینجوری کنی . تاحالا انقدر وحشی............
( یهو میا زد به جین)
جین : چیز ینی عصبانی ندیده بودمت واقعا حیرت زده شدم .ولی حقشون بود بایدم میمردن اصلا باید بیشتر زجر میکشیدن اخر عاقبت این ادما همینه دیگه بعدشم (و جینی که همش غر میزنه....)
میا: سوکجینییییییییی عزیزمممممم یکم نفس بگیرررررر
ا/ت: بله درسته (با لبخنده ضایع)
یه نگاه به یونگی کردم. یونگی :کارت عالی بود ملکه مافیا
یونا: ا/ت اون لحظه خیلییییییییی جذاب شدی میخواستم بیام
ا/ت: هیسسسسسسسسسسس چه ربطی داره یونااااااا
در ضمن من بدون کمک شما نمیتونستم این کار ها رو انجام بدم .
ممنونم ازتون.
رسیدیم خونه . دیگه از دسته اونا راحت شدم بلاخره میتونم یه نفسه راحت بکشم.
رفتم حموم .چند مین بعد اومدم خیلی گشنم بود ولی از شدت خواب بیهوش شدم.
فردا صب :
تو خواب و بیداری بودم که دیدم یکی هی داره کرم میریزه.
ا/ت: یونا نکن بزار بخوابم.
یونااااااااا بسه خوابم میاد
(یهو بلند شدم دستشو گرفتم رفتم روش)
پدصگ مگه با تو نیستممممممممممممممممم
(هییییییییی اینکه یونگیههههه خاک به سرممممم)
(یونگی پوزخندی زدو یهو منو چرخوند الان اون روی من بود)
ا/ت: من فکر کردم تو یونایی هه هه هه حالا بزار برم کار دارم
یونگی :کجا با این عجله که من پدصگم اره؟
ا/ت : یاااااااااااااا من که گفتم فک کردم تو یونایی حالا بزار برم
یهو لبشو چسبوند به لبم .محکم داشت میمکید .منم همراهیش کردم.
داشتیم همو میبوسیدیم که..........
یونا: جیغغغغغغغغغغغغغ ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ا/ت ویو: یهو با صدای جیغ یونا هر دو افتادیم زمین
بعدش دیدم یونا اومد تو اتاقم .
ا/ت:لعنتی کمرمممممم یونا خدا لعنتت کنه.
یوناااااااااااااااا برو بیرون لباس تنم نیست میمونننننننننن
یونا :عایشششششش باشه زود بیا بیرون
ا/ت: هوففففففففففففففف
دیدم یونگی داره با تعجب نگام میکنه
ا/ت : یاااا چیه نکنه میخواستی مارو تو این وضیت ببینه؟
یونگی: خبببببب نه من دیگه برم تا کسه دیگه ای نیومده اهههههههه سرممممممم فعلا بیبی گرل
ا/ت: یهو خندم گرفت خیلی باحال بود کیوت در عینه حال جذاب.
بچه ها.........
حالم زیاد خوب نیست ولی به خاطر شما پارت جدید فیک رو گذاشتم 3>
راستی دوست دارین ا*سمات بنویسم؟؟؟
PART 2/11
یونا: اها..... چییییی تو اینکارو کردی و بهمون نگفتی هققققق
ا/ت: یاااااااا خب مگه چی شد در ضمن این یه سورپرایز برای شما بود.
الان دیگه از دست اونا راحت شدیم دیگه نیستن.
رفتیم نشستیم تو ماشین.
جین و یونگی و تهیونگ با تعجب داشتن نگاهم میکردن.
میا و یونا هم که داشتن میرفتن تو حقلم.
ا/ت: عا چیزه........ برین اونور ببینم دارین میرین تو حقلم چتونهههه
مگه ما مافیا نیستیم تاحالا انقدر ادم کشتیم چرا اینجوری نگا میکنین؟
تهیونگ: یکم کارت یهویی بود خب چی بگم.
جین : معلومه کارت واقعا یهویی بود من اصلا فکرشم نمیکردم اینجوری کنی . تاحالا انقدر وحشی............
( یهو میا زد به جین)
جین : چیز ینی عصبانی ندیده بودمت واقعا حیرت زده شدم .ولی حقشون بود بایدم میمردن اصلا باید بیشتر زجر میکشیدن اخر عاقبت این ادما همینه دیگه بعدشم (و جینی که همش غر میزنه....)
میا: سوکجینییییییییی عزیزمممممم یکم نفس بگیرررررر
ا/ت: بله درسته (با لبخنده ضایع)
یه نگاه به یونگی کردم. یونگی :کارت عالی بود ملکه مافیا
یونا: ا/ت اون لحظه خیلییییییییی جذاب شدی میخواستم بیام
ا/ت: هیسسسسسسسسسسس چه ربطی داره یونااااااا
در ضمن من بدون کمک شما نمیتونستم این کار ها رو انجام بدم .
ممنونم ازتون.
رسیدیم خونه . دیگه از دسته اونا راحت شدم بلاخره میتونم یه نفسه راحت بکشم.
رفتم حموم .چند مین بعد اومدم خیلی گشنم بود ولی از شدت خواب بیهوش شدم.
فردا صب :
تو خواب و بیداری بودم که دیدم یکی هی داره کرم میریزه.
ا/ت: یونا نکن بزار بخوابم.
یونااااااااا بسه خوابم میاد
(یهو بلند شدم دستشو گرفتم رفتم روش)
پدصگ مگه با تو نیستممممممممممممممممم
(هییییییییی اینکه یونگیههههه خاک به سرممممم)
(یونگی پوزخندی زدو یهو منو چرخوند الان اون روی من بود)
ا/ت: من فکر کردم تو یونایی هه هه هه حالا بزار برم کار دارم
یونگی :کجا با این عجله که من پدصگم اره؟
ا/ت : یاااااااااااااا من که گفتم فک کردم تو یونایی حالا بزار برم
یهو لبشو چسبوند به لبم .محکم داشت میمکید .منم همراهیش کردم.
داشتیم همو میبوسیدیم که..........
یونا: جیغغغغغغغغغغغغغ ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ا/ت ویو: یهو با صدای جیغ یونا هر دو افتادیم زمین
بعدش دیدم یونا اومد تو اتاقم .
ا/ت:لعنتی کمرمممممم یونا خدا لعنتت کنه.
یوناااااااااااااااا برو بیرون لباس تنم نیست میمونننننننننن
یونا :عایشششششش باشه زود بیا بیرون
ا/ت: هوففففففففففففففف
دیدم یونگی داره با تعجب نگام میکنه
ا/ت : یاااا چیه نکنه میخواستی مارو تو این وضیت ببینه؟
یونگی: خبببببب نه من دیگه برم تا کسه دیگه ای نیومده اهههههههه سرممممممم فعلا بیبی گرل
ا/ت: یهو خندم گرفت خیلی باحال بود کیوت در عینه حال جذاب.
بچه ها.........
حالم زیاد خوب نیست ولی به خاطر شما پارت جدید فیک رو گذاشتم 3>
راستی دوست دارین ا*سمات بنویسم؟؟؟
۸.۲k
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.