🍷پارت79🍷
🍷پارت79🍷
"میسو"
باید موهای اینم من بشورم
فقط فکر کن بیمارته همین
نیست؟ هست
رفتم تو حموم و عصبی نگاش کردم نشسته بود رو یه صندلی و پوکر نگام میکرد
رفتم سمتش که دوتا دستاشو برد بالا
با تعجب نگاش کردم
+چیه
_انتظار نداری با لباس حموم کنم که
اب دهنمو قورت دادم
همین یبار
لباسشو گرفتم و اروم کشیدم بالا
هر کاری میکردم تا به بدنش نگاه نکنم
لباسشو در اوردم و انداختم یه گوشه طوری نشسته بود که اگه سرشو میبرد عقب تو وان قرار میگرفت
شامپو برداشتم و کنارش رو زانو هام خم شدم
وان و پر آب کردم و موهاشو اب زدم چشماشو بسته بود
شامپو رو برداشتم و ریختم رو موهاش اروم شروع کردم به مالش دادن
_حق داشتم میگفتم قبلا لاک پشت بودی
حرصم گرفت و موهاشو محکم شروع کردم به مالش دادن که صداش در اومد
_آی سرم اروم تر
+پوووف
سرعتمو کم کردم یکم به موهاش نگاه کردم حسابی کفی شده بود به چشمای بسته ش نگاه کردم بعدم به موهاش
شروع کردم به حالت دادن موهاش خودمم سرگرم میشدم خوبه
که موهاش بلند شدن
دو تا شاخ دراوردم نتونستم جلوی خندمو بگیرم و زدم زیر خنده
به خنده به قیافش نگاه میکردم اون شاخا خیلی بهش میومد به چشماش نگاه کردم
خندمو خوردم
زل زده بود بهم نمیدونم واقعا بود یا فقط اینطور فکر میکردم
چشماش داشت میخندید
و تو اون حالت چقدر چشماش قشنگ شده بود
_چیکار میکنی
و اما صداش خنثی بود
+هیچی
اگه میگفتم بدون توجه یه موقعیتش منو میکرد تو اب پس بیخیال
به موهاش اب زدم و حسابی که تمیرش کردم بلند شدم قشنگ معلوم بود دوست داشتم زود تر فرار کنم
+خوب دیگه بقیه با خودت
برگشتم برم که با صداش نگهم داشت
_در ضمن
+بگو
_منو نگاه کن
با حرص چشمامو بستم فقط زورگویی بلده برگشتم سمتشو نگاش کردم
_دفعه اخرت باشه کس دیگه ای رو جای من میبینی
ابرو هامو دادم بالا
+منظورت چیه
نیشخند زد و برگشت سمت دیگه
با افکار شلوغم رفتم بیرون و درو بستم با نیشخند به درش زل زدم
خرگوش لوس...
اینم از این پارت
جمله مخصوص نویسنده «تو خماری بمونید» 🤣🤣💖💖
"میسو"
باید موهای اینم من بشورم
فقط فکر کن بیمارته همین
نیست؟ هست
رفتم تو حموم و عصبی نگاش کردم نشسته بود رو یه صندلی و پوکر نگام میکرد
رفتم سمتش که دوتا دستاشو برد بالا
با تعجب نگاش کردم
+چیه
_انتظار نداری با لباس حموم کنم که
اب دهنمو قورت دادم
همین یبار
لباسشو گرفتم و اروم کشیدم بالا
هر کاری میکردم تا به بدنش نگاه نکنم
لباسشو در اوردم و انداختم یه گوشه طوری نشسته بود که اگه سرشو میبرد عقب تو وان قرار میگرفت
شامپو برداشتم و کنارش رو زانو هام خم شدم
وان و پر آب کردم و موهاشو اب زدم چشماشو بسته بود
شامپو رو برداشتم و ریختم رو موهاش اروم شروع کردم به مالش دادن
_حق داشتم میگفتم قبلا لاک پشت بودی
حرصم گرفت و موهاشو محکم شروع کردم به مالش دادن که صداش در اومد
_آی سرم اروم تر
+پوووف
سرعتمو کم کردم یکم به موهاش نگاه کردم حسابی کفی شده بود به چشمای بسته ش نگاه کردم بعدم به موهاش
شروع کردم به حالت دادن موهاش خودمم سرگرم میشدم خوبه
که موهاش بلند شدن
دو تا شاخ دراوردم نتونستم جلوی خندمو بگیرم و زدم زیر خنده
به خنده به قیافش نگاه میکردم اون شاخا خیلی بهش میومد به چشماش نگاه کردم
خندمو خوردم
زل زده بود بهم نمیدونم واقعا بود یا فقط اینطور فکر میکردم
چشماش داشت میخندید
و تو اون حالت چقدر چشماش قشنگ شده بود
_چیکار میکنی
و اما صداش خنثی بود
+هیچی
اگه میگفتم بدون توجه یه موقعیتش منو میکرد تو اب پس بیخیال
به موهاش اب زدم و حسابی که تمیرش کردم بلند شدم قشنگ معلوم بود دوست داشتم زود تر فرار کنم
+خوب دیگه بقیه با خودت
برگشتم برم که با صداش نگهم داشت
_در ضمن
+بگو
_منو نگاه کن
با حرص چشمامو بستم فقط زورگویی بلده برگشتم سمتشو نگاش کردم
_دفعه اخرت باشه کس دیگه ای رو جای من میبینی
ابرو هامو دادم بالا
+منظورت چیه
نیشخند زد و برگشت سمت دیگه
با افکار شلوغم رفتم بیرون و درو بستم با نیشخند به درش زل زدم
خرگوش لوس...
اینم از این پارت
جمله مخصوص نویسنده «تو خماری بمونید» 🤣🤣💖💖
۷۴.۹k
۰۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.