شراب سرخ پارت ۸۲
شراب سرخ پارت ۸۲
#red_wine🍷
ا سست شدن پاهای جین و فریاد هیونگ گفتن جئون همه از شوک بیرون آمدیم و به سمت جین و جئون دویدیم تا آنها را پوشش دهیم.
افراد وقتی متوجه حمله شدند به حالت آماده باش ایستادند که سریع دستم را برای توقف بالا بردم.
اسلحهام را از کمرم آزادم کردم و به ماشه را کشیدم..
همراه جیمین و جک با احتیاط وارد کارخانه شدیم و پشت دستگاه زنگ زدهای که جین زخمی افتاده بود قرار گرفتیم.
نامجون و جئون با همکاری یکدیگر جین را کول کردند..تا به جای امنی ببرند..
به جین نگاهی گذرا انداختم تا ببینم وضعیتش چقدر جدی است.
اما با دیدن خونریزی بیش از حدش دندان قروچه ای کردم و رو به نامجون دستور دادم: فورا ببرینش بیمارستان .. خون ریزی داره ممکنه دووم نیاره.
نامجون:اما تو چی ؟
کلافه شدم..برادرم هم توی این موقعیت وقت گیر اورده بود تا با من لجبازی کند:من میتونم از پس خودم بر بیام تو با جین برو ، یالا مرد.
با رفتن نامجون و جئون سریع موقعیت داخل کارخانه را بررسی کردم...
چهار فرد سیاه پوست مسلح، یکی در شرق کارخانه یکی در غرب و دو نفر در جنوب شرقی جاگیری کرده بودند .. غضبی در وجودم رخنه کرد .. لعنت بهش!
جیمین درست میگفت؛ تله بود!
رو به جیمین علامت دادم تا دو نفر جنوب شرقی را او خلاص کند و غرب و شرق بر عهده منو جک بگذارد..
همزمان سه نفری هدف هایمان را زیر نظر گرفتیم و از پشت دستگاه کنار آمدیم و قبل اینکه حرکتی از خودشان نشان دهند با هدف گیری دقیقم که درست وسط پیشانی طرف بود گلوله را شلیک کردم و دقیق خورد به هدف..
جیمین و جک کار سه نفر دیگر را ساختند و به جهنم واصل شون کردند.
همه چیز در عرض چند ثانیه اتفاق افتاد..
#red_wine🍷
ا سست شدن پاهای جین و فریاد هیونگ گفتن جئون همه از شوک بیرون آمدیم و به سمت جین و جئون دویدیم تا آنها را پوشش دهیم.
افراد وقتی متوجه حمله شدند به حالت آماده باش ایستادند که سریع دستم را برای توقف بالا بردم.
اسلحهام را از کمرم آزادم کردم و به ماشه را کشیدم..
همراه جیمین و جک با احتیاط وارد کارخانه شدیم و پشت دستگاه زنگ زدهای که جین زخمی افتاده بود قرار گرفتیم.
نامجون و جئون با همکاری یکدیگر جین را کول کردند..تا به جای امنی ببرند..
به جین نگاهی گذرا انداختم تا ببینم وضعیتش چقدر جدی است.
اما با دیدن خونریزی بیش از حدش دندان قروچه ای کردم و رو به نامجون دستور دادم: فورا ببرینش بیمارستان .. خون ریزی داره ممکنه دووم نیاره.
نامجون:اما تو چی ؟
کلافه شدم..برادرم هم توی این موقعیت وقت گیر اورده بود تا با من لجبازی کند:من میتونم از پس خودم بر بیام تو با جین برو ، یالا مرد.
با رفتن نامجون و جئون سریع موقعیت داخل کارخانه را بررسی کردم...
چهار فرد سیاه پوست مسلح، یکی در شرق کارخانه یکی در غرب و دو نفر در جنوب شرقی جاگیری کرده بودند .. غضبی در وجودم رخنه کرد .. لعنت بهش!
جیمین درست میگفت؛ تله بود!
رو به جیمین علامت دادم تا دو نفر جنوب شرقی را او خلاص کند و غرب و شرق بر عهده منو جک بگذارد..
همزمان سه نفری هدف هایمان را زیر نظر گرفتیم و از پشت دستگاه کنار آمدیم و قبل اینکه حرکتی از خودشان نشان دهند با هدف گیری دقیقم که درست وسط پیشانی طرف بود گلوله را شلیک کردم و دقیق خورد به هدف..
جیمین و جک کار سه نفر دیگر را ساختند و به جهنم واصل شون کردند.
همه چیز در عرض چند ثانیه اتفاق افتاد..
۲.۲k
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.