فیک کوک عشق سر سخت من
فیک کوک عشق سر سخت من
(پارت۱۶)
از زبان ات
ساعت ۱۰ بود راه افتادم برم پیش کوک
از زبان کوک
داشتم با ووندوک جهر بس میکردم که مشت زد توی دهنم افتادم روی زمین یهو یه صدای اشنا اومد گفت هووووووو مرتیکه عه اینکه ات ووندوک گفت شما کی باشی گفت الان اشنا میشیم باسرش زد تو دماغش افتاد زمین انقد بامشت زد که ووندوک بیهوش شد رفتم بلندش کردم همه خانواده داشتن ات رو میدین گفت خوبی جی کی گفتم چی باتعجب جی کی اینو از کجا در اوردی گفت قشنگه از این به بعد تورو جی کی صدامیکنم چقد خوشم اومد از اسمم مامانم اومد گفت ات ایشونه گفتم اره
از زبان ات
به جی کی گفتم ایشون کیه گفت مامانم گفتم چی چرا نگفتی جلوش این مردرو نزنم معلوم نیس چقدر جلوی چشماش من وحشیم گفتم به مامانت گفتی گفت اره گفتم ای تو روحت به جی کی گفتم فلش رو و قضیه اون پیر زن رو همه تعجب کرده بودن که این زنه از کجا میدونسته این اتفاق هارو
۱ هفته بعد
از زبان ات
جی کی بهم زنگ زد گفت برای ناهار برم خونشون کارم داره گفتم باشه اماده شدم رفتم باز کل خانودش به من نگاه میکردن نشستم سرمیز کنار کوک نشستم گفت امشب یه مهمونی داریم توهم باهام بیا همونجا اعلام میکنم منو تو باهم قرار میزاریم امشب پیشم بمون گفتم باشه من برم خونه حاضر شم یا اینجا مامان جی کی گفت تو اینجا حاضر شو فقط کل فامیل نامزد کوک هستن
(پارت۱۶)
از زبان ات
ساعت ۱۰ بود راه افتادم برم پیش کوک
از زبان کوک
داشتم با ووندوک جهر بس میکردم که مشت زد توی دهنم افتادم روی زمین یهو یه صدای اشنا اومد گفت هووووووو مرتیکه عه اینکه ات ووندوک گفت شما کی باشی گفت الان اشنا میشیم باسرش زد تو دماغش افتاد زمین انقد بامشت زد که ووندوک بیهوش شد رفتم بلندش کردم همه خانواده داشتن ات رو میدین گفت خوبی جی کی گفتم چی باتعجب جی کی اینو از کجا در اوردی گفت قشنگه از این به بعد تورو جی کی صدامیکنم چقد خوشم اومد از اسمم مامانم اومد گفت ات ایشونه گفتم اره
از زبان ات
به جی کی گفتم ایشون کیه گفت مامانم گفتم چی چرا نگفتی جلوش این مردرو نزنم معلوم نیس چقدر جلوی چشماش من وحشیم گفتم به مامانت گفتی گفت اره گفتم ای تو روحت به جی کی گفتم فلش رو و قضیه اون پیر زن رو همه تعجب کرده بودن که این زنه از کجا میدونسته این اتفاق هارو
۱ هفته بعد
از زبان ات
جی کی بهم زنگ زد گفت برای ناهار برم خونشون کارم داره گفتم باشه اماده شدم رفتم باز کل خانودش به من نگاه میکردن نشستم سرمیز کنار کوک نشستم گفت امشب یه مهمونی داریم توهم باهام بیا همونجا اعلام میکنم منو تو باهم قرار میزاریم امشب پیشم بمون گفتم باشه من برم خونه حاضر شم یا اینجا مامان جی کی گفت تو اینجا حاضر شو فقط کل فامیل نامزد کوک هستن
۴.۳k
۲۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.