من عاشق یک مافیا شدم( پارت۱۸)
من عاشق یک مافیا شدم( پارت۱۸)
۱ ساعت بعد
با سرعتی که جونگ کوک داشت سریع به سعول رسیدیم دم در عمارت بودیم که کوک پیاده شد و منم پیاده کرد واقعا ترسیده بودم و نمیخواستم برم اما منو براید استایل بغل کرد کلید ماشین رو داد نگهبان تا ماشین رو بیاره داخل و خودش هم همونجور که من بغلش بودم رفت داخل بدون توجه به نگاه خدمتکار ها و سانا منو برد طبقه بالا داخل اتاق و پرتم کرد رو تخت و بعدش رفت و درو قفل کرد قلبم از شدت ترس روی هزار میزد و
۰۰۰۰ سانسور۰۰۰۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
.
.
.
شوخی کردم واسه این قسمت بیان داخل کامنت ها
۱ ساعت بعد
با سرعتی که جونگ کوک داشت سریع به سعول رسیدیم دم در عمارت بودیم که کوک پیاده شد و منم پیاده کرد واقعا ترسیده بودم و نمیخواستم برم اما منو براید استایل بغل کرد کلید ماشین رو داد نگهبان تا ماشین رو بیاره داخل و خودش هم همونجور که من بغلش بودم رفت داخل بدون توجه به نگاه خدمتکار ها و سانا منو برد طبقه بالا داخل اتاق و پرتم کرد رو تخت و بعدش رفت و درو قفل کرد قلبم از شدت ترس روی هزار میزد و
۰۰۰۰ سانسور۰۰۰۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
۰
.
.
.
شوخی کردم واسه این قسمت بیان داخل کامنت ها
۵۳۰.۸k
۰۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.