اولین عشق زندگیم

اولین عشق زندگیم
P32
_ اینجا چه خبرههههههه(داد)
( ویو کوک)
نشسته بودم که صدای جیغ ا.ت رو شنیدم
سریع رفتم سمت اتاقش
در رو باز کردم دیدم یکی روش افتاده
رفتم جلو و از پشت یقه لباسش گرفتمش و پرتش کردم اونطرف
رفتم سمت ا‌.ت
_ حالت خوبه؟
پرید توی بغلم
+ ن...هق..نه
مثل گنجشک دل میزد
توی بغلم فشردمش
_ عیبی نداره من اینجام چیزی نیس
روی تخت نشوندمش و رفتم سمت اون فرد
_ هه حتی خونت هم خوب نیس که بتونم ازت استفاده کنم حالا چجوری میخوای تابان کارت رو پس بدی
با حالت مستیش جواب داد
=چیییی.....تاوان‌‌......؟؟؟
_ هووم..... با خونت یا جونت ؟
=چییی؟؟؟
_داری اعصابم رو بهم میریزی حالا که اینطوریه خودم انتخاب میکنم خونت که به درد نمیخوره پس مرگ حقته
دستم به سمت گردنش بردم گردنش رو در دستم گرفتم
ولی یادم نبود که ا.ت اونجاست
سریع انداختمش روی زمین میترسیدم......میترسیدم نکنه ا.ت هم ازم بترسه
رفتم سمتش
_ ببخشید
+ ......هق..هق.
براید بغلش کردم و بردمش توی ماشین
_ میریم خونه
( پرش زمانی به رسیدن خونه, ویو کوک)
از ماشین پیاده شدیم
در رو باز کردم رفتیم تو
_ حالت خوبه ؟
+ ن...نه.
احتمالا به خاطر شکیه که بهش وارد شده
بردمش توی دست شویی شیر آب رو باز کردم
دستم رو زیرش بردم
خیسش کردم و به صورتش زدم
بردمش توی اتاق
روی تخت درازش کردم خودم هم دراز کشیدم
بغلش کردم تا بخوابه
سرش رو نوازش میکردم
تا وقتی که خوابید
همینطور که خواب بود لباساش رو در آوردم و لباس راحتی تنش کردم .
دیدگاه ها (۱۴)

اولین عشق زندگیمP33لباس راحتی تنش کردم(ویو کوک)از اتاقش اومد...

اولین عشق زندگیمp34(ویو ا.ت )ا...اون ......اون دیگه چی بود ؟...

اولین عشق زندگیمP31کاری میکردم که امشب نتونه راه بره ( ویو ک...

اولین عشق زندگیمP30بوسه ای از شونش زدم(ویو کوک)دختره آنقدر ض...

"سرنوشت "p,28..ویو کوک *.با این حرفم جیهوپ اومد بغلم کرد ......

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

Dark Blood p۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط