اولین عشق زندگیم
اولین عشق زندگیم
p34
(ویو ا.ت )
ا...اون ......اون دیگه چی بود ؟
اون جونگ کوک نبود ...کلا باهاش فرق داشت
چشماش قرمز شده بود دندوناش .....
...م...من چیکار کردم؟؟
من...میترسم از این خونه ...میترسم .....
چرا گذاشتم بره ؟؟
نه....من خیلی آدم بدی هستم
بلند شدم آنقدر ترسیدن بودم نمیتونستم راه برم
هر طوریکه بود رفتم سمت در بازش کردم از خونه اومدم بیرون رفتم و پارکینگ
توی ماشینش نشسته بود رفتم سمت ماشین
ب...هق...بخشی...د...هق.....هق....ببخشید...هق...هق
از ماشین پیاده شد
_ نه تو ببخش که فکر کردم تو با بقیه فرق داره سوار شو میرسونمت خونه
ن...نه....هق....من...ج ...هق ...جای...هق....نمی...رم ..هق
_ سوار شو (داد)
هق.....نه......هق
_ ا.ت سوار شو
رفتم جلوش بغلش کردم
ب...ب..هق.....ببخشید.....هق...ت...تنهام نزار.....هق...
اون تنها کسی بود که وقتی باهاشون تموم دردام رو فراموش میکردم
اون دلیل خوشیم بود
_ولم کن کس های دیگه ای هستن که باهاشون خوش باشی
..نه...هق...
_ا.ت(داد)
چشمام دیگه چیزی ندید ......سیاهی
(ویو کوک)
باید میرفت اون دیگه جاش اینجا نبود فکر میکردم اونم مثل لوناست و باهام کنار میاد ولی....ولی نه ....اشتباه میکردم
بلغم کرده بود و گریه میکرد که نره توی دلش با خودش میگفت من دلیل خوش بودنشم ولی خیلی های دیگه هستن که میتونن باهاشون خوش باشه
داشت گریه میکرد که یک دفعه افتاد
_ ا.ت ......ا.ت؟؟(نگران )
نه چرا اینطوری شد ؟؟؟
_باشه ...ا.ت نمیبرمت ......ا.ت
بغلش کردم و بردمش داخل
بردمش توی اتاق خودم ....روی تخت گذاشتمش
_ ا.ت؟
رفتم ویرایش آب قند درست کردم
آب قند رو یواش یواش ریختم توی دهنش
ن...نه...
_ ا.ت ....خوبی؟؟
....ب..بخشید.....هق...
_ باشه.....باشه...ببخشید نباید اینطوری میکردم
بغلش کردم
توی بغلم مثل گنجشک دل میزد
امروز دوتا گذاشتم چون نتم داره ته میکشه گفتم شما تو خماری نمونید
ببینید من چقدر مهربونم 😂
p34
(ویو ا.ت )
ا...اون ......اون دیگه چی بود ؟
اون جونگ کوک نبود ...کلا باهاش فرق داشت
چشماش قرمز شده بود دندوناش .....
...م...من چیکار کردم؟؟
من...میترسم از این خونه ...میترسم .....
چرا گذاشتم بره ؟؟
نه....من خیلی آدم بدی هستم
بلند شدم آنقدر ترسیدن بودم نمیتونستم راه برم
هر طوریکه بود رفتم سمت در بازش کردم از خونه اومدم بیرون رفتم و پارکینگ
توی ماشینش نشسته بود رفتم سمت ماشین
ب...هق...بخشی...د...هق.....هق....ببخشید...هق...هق
از ماشین پیاده شد
_ نه تو ببخش که فکر کردم تو با بقیه فرق داره سوار شو میرسونمت خونه
ن...نه....هق....من...ج ...هق ...جای...هق....نمی...رم ..هق
_ سوار شو (داد)
هق.....نه......هق
_ ا.ت سوار شو
رفتم جلوش بغلش کردم
ب...ب..هق.....ببخشید.....هق...ت...تنهام نزار.....هق...
اون تنها کسی بود که وقتی باهاشون تموم دردام رو فراموش میکردم
اون دلیل خوشیم بود
_ولم کن کس های دیگه ای هستن که باهاشون خوش باشی
..نه...هق...
_ا.ت(داد)
چشمام دیگه چیزی ندید ......سیاهی
(ویو کوک)
باید میرفت اون دیگه جاش اینجا نبود فکر میکردم اونم مثل لوناست و باهام کنار میاد ولی....ولی نه ....اشتباه میکردم
بلغم کرده بود و گریه میکرد که نره توی دلش با خودش میگفت من دلیل خوش بودنشم ولی خیلی های دیگه هستن که میتونن باهاشون خوش باشه
داشت گریه میکرد که یک دفعه افتاد
_ ا.ت ......ا.ت؟؟(نگران )
نه چرا اینطوری شد ؟؟؟
_باشه ...ا.ت نمیبرمت ......ا.ت
بغلش کردم و بردمش داخل
بردمش توی اتاق خودم ....روی تخت گذاشتمش
_ ا.ت؟
رفتم ویرایش آب قند درست کردم
آب قند رو یواش یواش ریختم توی دهنش
ن...نه...
_ ا.ت ....خوبی؟؟
....ب..بخشید.....هق...
_ باشه.....باشه...ببخشید نباید اینطوری میکردم
بغلش کردم
توی بغلم مثل گنجشک دل میزد
امروز دوتا گذاشتم چون نتم داره ته میکشه گفتم شما تو خماری نمونید
ببینید من چقدر مهربونم 😂
۲۰.۵k
۱۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.