رمان فیکاگر نبودی

رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙

پارت¹³
⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰
چند روز بعد.

خسته و کوفته در خونه رو باز کردم.
و همه با هم رفتن داخل.
سریع با همون دستم که حالا از گچ درش اورده بودن مشغول ناهار درست کردن شدم.
دردم میکرد ولی دردش خیلی زیاد نبود.
همه پسرا دور جین و گرفته بودن و هی سربه سرش میزاشتن.
لباسا رو از ماشین لباس شویی اوردم بیرون، در بقیه بالکنا قفل بود برای همین وارد اتاق جین شدم و رفتم توی بالکن و لباسارو پهن کردم.
یه برگه کوچولو روی زمین بود.
برش داشتم.
برگه: فکر کردی قصر در رفتی سوکجین! بلایی سرت میارم که تو تاریخ ثبتش کنن. ولت نمیکنم..
یا خدااا. این چیه؟
این برای جینه؟ کی اینو نوشته؟
هل کرده بدو از بالکن اومدم بیرون که جیمین و دیدم .
من:هییی، ببین جیمین، یکی این یاداشت و گذاشته توی بالکن! واسه جینه.
حتی یادم رفت بگم آقا.
ازم گرفتش و بعد خوندش چشماش گرد شد.
جیمین: ا..این یعنی چی؟ جینننننن.
اروم پشت سرش رفتم که برگه رو نشون جین داد.
جین: عیشششش.لعنتییی.
کار همون ساسانگ هاست.
نامجون اخمی کرد و گفت: یعنیی چی؟ اینو کی نوشتن؟ من و یونگی و تهیونگ بودیم و حتی همه پلیسا خونه رو گشتن..
ولی اینو پیدا نکردن!
تهیونگ هم حرف نامجون و تایید کرد.
جونگکوک:این یعنی.. اونا ادرس خونه جین و میدونن و میخوان تلافی کار تموم نشدشون رو کنن!
با حرفاشون توی فکر فرو رفتم..
یعنی این داستان ادامه داره؟

بای بای خماری بکشید😂
دیدگاه ها (۲)

رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙پارت¹⁴⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰هعی خدا. م...

رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙پارت¹⁵⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰خداااااااا...

رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙پارت¹²⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰گوشیم زنگ ...

رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙پارت¹¹⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰روی صندلی ...

پارت 5. وقتی دوستش داشتی اما

I belong to youP:4توی خونهنامجون جین رو بغل کرد و بردش داخل ...

خون آشام عزیز (76)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط