پارت۵۷
پارت۵۷
مادریوری:ظهربخیر
یوری:عه سلام چقدر زود بیدارشدین
یئون وو:زود پانشدیم تو دیر بیدار شدی
خاله دوم:خوب خوابیدی
یوری:اره واقعا خیلی خوب خوابیدم
جونگکوک:اره دیگه وقتی بغل به بغل خوابیده باشی همینه دیگه
سوک هون:اره کیف کرد تو بغل معشوقش
یوری:چ...چی شما دیدید
مین سوک:بله دیدیم
جونگکوک:چه صحنه بودا
سوک هون:عالی اصن
یوری:یه عالی ای نشونتون بدم(و شروع به دنبال کردنشون کرد)
جیمین:جونگکوک سوک هون میکشتون مطمئن باشین
خیلی دویدن و یوری نفسش داشت بند میومد که ایستاد
جونگکوک:چیشد دیدی نمیتونی بگیریمون
یوری:باش باش شما برنده شدید
جونگکوک که متوجه حال بده یوری شد رفت و دم گوشش گفت
جونگکوک:حالت خوبه قرصات و بیارم
یوری:اره اره خوبم الان میرم میخورم
مادریوری:غذا نمیخوری
جین:من درست کردما
جونگکوک:هیونگ منم کمک کردم
جینگ یی:منم کمک کردم
اه لام:منم کمک کردم
یوری:باشه بابا فهمیدم دستون دردنکنه من گرسنم نیس میرم آب بخورم راستی شما خوابتون نمیاد صبح زود پاشدین
جیمین:من خوابم میاد
یئون وو:منم همینطور
یوری:برید استراحت کنید شام بامن
که تهیونگ و مین سو هم اومدن
تهیونگ و مین سو:سلام ما اومدیم
دایی یوری:ساعت خواب
مین سو:انقدر خوب خوابیدم
یوری:وقتی تو بغل من باشی همینه دیگه
مین سو:فقط توکه نبودی عمو هم بود
تهیونگ:بفرما
خاله یوری:مین سو من نگرانت شدم پسرم وقتی پیشمنبودی
مین سو:ببخشید مامانی ولی دوست داشتم پیش خاله برم
یئون وو:حالا کدوم بغل برات راحت تر بود
مین سو:بغل هردوتون عالی بود حموم هم عالی بود
دایی یوری:حموم هم رفتی
مین سو:اول من رفتم بعدش اومدم عمو رفت و بعدم اومدیم پایین
زن دایی یوری:پس حسابی حال کردی
مین سو:ارهه
و بعد از چند دقیقه رفتن و خوابیدن و یوری برای تهیونگ و مین سو غذا گذاشت و خودش هم قرصاش خورد و پیششون نشست
............
حمایتارو بالا ببرید تا پارتارو بیشتر کنممم❤️
مادریوری:ظهربخیر
یوری:عه سلام چقدر زود بیدارشدین
یئون وو:زود پانشدیم تو دیر بیدار شدی
خاله دوم:خوب خوابیدی
یوری:اره واقعا خیلی خوب خوابیدم
جونگکوک:اره دیگه وقتی بغل به بغل خوابیده باشی همینه دیگه
سوک هون:اره کیف کرد تو بغل معشوقش
یوری:چ...چی شما دیدید
مین سوک:بله دیدیم
جونگکوک:چه صحنه بودا
سوک هون:عالی اصن
یوری:یه عالی ای نشونتون بدم(و شروع به دنبال کردنشون کرد)
جیمین:جونگکوک سوک هون میکشتون مطمئن باشین
خیلی دویدن و یوری نفسش داشت بند میومد که ایستاد
جونگکوک:چیشد دیدی نمیتونی بگیریمون
یوری:باش باش شما برنده شدید
جونگکوک که متوجه حال بده یوری شد رفت و دم گوشش گفت
جونگکوک:حالت خوبه قرصات و بیارم
یوری:اره اره خوبم الان میرم میخورم
مادریوری:غذا نمیخوری
جین:من درست کردما
جونگکوک:هیونگ منم کمک کردم
جینگ یی:منم کمک کردم
اه لام:منم کمک کردم
یوری:باشه بابا فهمیدم دستون دردنکنه من گرسنم نیس میرم آب بخورم راستی شما خوابتون نمیاد صبح زود پاشدین
جیمین:من خوابم میاد
یئون وو:منم همینطور
یوری:برید استراحت کنید شام بامن
که تهیونگ و مین سو هم اومدن
تهیونگ و مین سو:سلام ما اومدیم
دایی یوری:ساعت خواب
مین سو:انقدر خوب خوابیدم
یوری:وقتی تو بغل من باشی همینه دیگه
مین سو:فقط توکه نبودی عمو هم بود
تهیونگ:بفرما
خاله یوری:مین سو من نگرانت شدم پسرم وقتی پیشمنبودی
مین سو:ببخشید مامانی ولی دوست داشتم پیش خاله برم
یئون وو:حالا کدوم بغل برات راحت تر بود
مین سو:بغل هردوتون عالی بود حموم هم عالی بود
دایی یوری:حموم هم رفتی
مین سو:اول من رفتم بعدش اومدم عمو رفت و بعدم اومدیم پایین
زن دایی یوری:پس حسابی حال کردی
مین سو:ارهه
و بعد از چند دقیقه رفتن و خوابیدن و یوری برای تهیونگ و مین سو غذا گذاشت و خودش هم قرصاش خورد و پیششون نشست
............
حمایتارو بالا ببرید تا پارتارو بیشتر کنممم❤️
۱.۱k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.