دلبر کوچولو
دلبر کوچولو
• #پارت_5۴
اخمی از مالکیتی که به اسمش اضاف کرده بودم رو صورتم نشست.
چه دلیلی داشت روی اون حس مالکیت داشته باشم؟ کی بود مگه؟ جز یه خدمتکار ساده که فقط یه خورده زیادی ریزه میزه بود، همین !
_پیداش کردی؟
با صداش از افکارم اومدم بیرون و با درکی که هنوز از اطراف نداشتم بهش خیره شدم.
نگاهم رو که دید اشارهای به روبرو کرد:
_چیزی که یه ساعته رو در دنبالش میگردی رو میگم، پیداش کردی؟
تازه به خودم اومدم و متوجه شدم که این الف بچه سرکارم گذاشته.
پوفی از بیحواسیم کشیدم و بیتوجه به طعنهای که زده بود وارد اتاق شدم.
پشت سرم وارد شد و در و نیمه باز گذاشت، میترسید؟
بعد خودسر رفت رو کاناپه نشست
ابرویی بالا انداختم و بهش خیره شدم، مثل اینکه زیادی بهش رو داده بودم...
با تحکم گفتم:
_بلند شو
متعجب نگاهم کرد.
_بله؟
بله؟ کو اربابش؟ بازم به این نتیجه رسیدم که زیادی بهش رو دادم.
اخمهام توهم گره خورد و با صدایی که بیاختیار ولومش رفته بود بالا گفتم:
_گفتم بلند شو نشنیدی؟
پوفی کشید و بلند شد با غیض گفت:
_بفرما، حالا بگو.
از لحن حرصیش خندهام گرفت، ولی قبل از اینکه متوجه بشه نیمچه لبخندم و جمع کردم.
_حالا اجازه بگیر بعد اگه اجازه دادم میتونی بشینی.
• #پارت_5۴
اخمی از مالکیتی که به اسمش اضاف کرده بودم رو صورتم نشست.
چه دلیلی داشت روی اون حس مالکیت داشته باشم؟ کی بود مگه؟ جز یه خدمتکار ساده که فقط یه خورده زیادی ریزه میزه بود، همین !
_پیداش کردی؟
با صداش از افکارم اومدم بیرون و با درکی که هنوز از اطراف نداشتم بهش خیره شدم.
نگاهم رو که دید اشارهای به روبرو کرد:
_چیزی که یه ساعته رو در دنبالش میگردی رو میگم، پیداش کردی؟
تازه به خودم اومدم و متوجه شدم که این الف بچه سرکارم گذاشته.
پوفی از بیحواسیم کشیدم و بیتوجه به طعنهای که زده بود وارد اتاق شدم.
پشت سرم وارد شد و در و نیمه باز گذاشت، میترسید؟
بعد خودسر رفت رو کاناپه نشست
ابرویی بالا انداختم و بهش خیره شدم، مثل اینکه زیادی بهش رو داده بودم...
با تحکم گفتم:
_بلند شو
متعجب نگاهم کرد.
_بله؟
بله؟ کو اربابش؟ بازم به این نتیجه رسیدم که زیادی بهش رو دادم.
اخمهام توهم گره خورد و با صدایی که بیاختیار ولومش رفته بود بالا گفتم:
_گفتم بلند شو نشنیدی؟
پوفی کشید و بلند شد با غیض گفت:
_بفرما، حالا بگو.
از لحن حرصیش خندهام گرفت، ولی قبل از اینکه متوجه بشه نیمچه لبخندم و جمع کردم.
_حالا اجازه بگیر بعد اگه اجازه دادم میتونی بشینی.
۳.۱k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.