من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
پارت۵
#پانی:رضا بغلم کرد یه حسی داشتم ک اصن تو عمرم حتی بهش فکر نکردم بعد چند مین از هم جدا شدیم دست و صورتم کلا کبود بود
#رضا:خیلی حس خوبی بود که تو بغل هم بودیم بعد چند مین از هم جدا شدیم پانیذ کلا دستو صورتش کبود بود دستشو گرفتم از اونجا همه رفتیم بیرون یه نیکمتی بود اونجا نشستیم من رفتم برای پانیذ چسب زخم بگیرم که ارسلان گفت کجا میری منم میام
#پانی:رضا دستمو گرفت همه رفتیم بیرون نشستیم رو یه نیمکت رضا رفت برای من چسب زخم بگیره کع اون پسره هم رفت در گوشش یه چیز گف بعد دوتایی رفتن
#نیکا:دیا و پانی بدجور داداشای منو عاشق کردین هاااا
#دیا:اواا من چیکار کردممممم
#نیکا: یعنی نفهمیدی
#پانی:این هیچیو نمیفهمه حالا میخای اینو بفهمه
#دیا:عههههه 😂
#نیکا:بیخیال بت بگم
#دیا:ارههههه
#نیکا:ارسلان تو همون نگاه اول دیدت عاشقت شدددد
#دیا:هاااااااااااااا نمنهههههه
#نیکا:دیگه من کاری نمیتونم بکنم
#پانی:خب دیگه توهم سینگل نیستی دیه
#دیا:واییی حالا چجور باید با این اوضاع برخورد کنم
#نیکا:ببین باید ... رضا ارسلان اومدن هیسسسس
#رضا:دست پانیذو چسب زدم قشنگ معلوم بود داره از درد میمیره در گوشش گفتم دیگه ازین به بعد نمیزارم اتفاقی واست بیوفته
#پانی:رضا دستمو چسب زد درگوشم گف دیگه ازین به بعد نمیزارم اتفاقی واست بیوفته همینو گف قند تو دلم اب شد
#ارسلان:رفتم با خجالت کنار دختری که عاشقشم ولی هنوز اسمشو نمیدونم رفتم کنارش نشستم دستشو چسب زدم و گفتم میخام یه چیزی بگم اگه میشه بهم گوش بدی من یه بار رفته بودم اسپانیا تورو هم دیدم تو همون نگاه اول عاشقت شدم ولی تورو با پسر دیگه دیدم ازت متنفر شدم ولی دیدم اون پسره فامیلت نبوده دوباره عاشقت شدم اگه میشه میخام.......
#دیا:ام نمیزنم تو ذوقت ولی من دوس ندارم ارسلان صدات کنم دوس دارم بادمجون صدات کنم نمیدونم چرااا
#ارسلان یا به قول دیا بادمجون: یعنی منو دوس داری که اینجوری صدام میکنی؟؟؟؟
میخام کرم بریزم تا دوروز دیگه پارت نمیزارمممم 😂💃💃 شوخی کردم براتون میزارم فقط نظر بدید
پارت۵
#پانی:رضا بغلم کرد یه حسی داشتم ک اصن تو عمرم حتی بهش فکر نکردم بعد چند مین از هم جدا شدیم دست و صورتم کلا کبود بود
#رضا:خیلی حس خوبی بود که تو بغل هم بودیم بعد چند مین از هم جدا شدیم پانیذ کلا دستو صورتش کبود بود دستشو گرفتم از اونجا همه رفتیم بیرون یه نیکمتی بود اونجا نشستیم من رفتم برای پانیذ چسب زخم بگیرم که ارسلان گفت کجا میری منم میام
#پانی:رضا دستمو گرفت همه رفتیم بیرون نشستیم رو یه نیمکت رضا رفت برای من چسب زخم بگیره کع اون پسره هم رفت در گوشش یه چیز گف بعد دوتایی رفتن
#نیکا:دیا و پانی بدجور داداشای منو عاشق کردین هاااا
#دیا:اواا من چیکار کردممممم
#نیکا: یعنی نفهمیدی
#پانی:این هیچیو نمیفهمه حالا میخای اینو بفهمه
#دیا:عههههه 😂
#نیکا:بیخیال بت بگم
#دیا:ارههههه
#نیکا:ارسلان تو همون نگاه اول دیدت عاشقت شدددد
#دیا:هاااااااااااااا نمنهههههه
#نیکا:دیگه من کاری نمیتونم بکنم
#پانی:خب دیگه توهم سینگل نیستی دیه
#دیا:واییی حالا چجور باید با این اوضاع برخورد کنم
#نیکا:ببین باید ... رضا ارسلان اومدن هیسسسس
#رضا:دست پانیذو چسب زدم قشنگ معلوم بود داره از درد میمیره در گوشش گفتم دیگه ازین به بعد نمیزارم اتفاقی واست بیوفته
#پانی:رضا دستمو چسب زد درگوشم گف دیگه ازین به بعد نمیزارم اتفاقی واست بیوفته همینو گف قند تو دلم اب شد
#ارسلان:رفتم با خجالت کنار دختری که عاشقشم ولی هنوز اسمشو نمیدونم رفتم کنارش نشستم دستشو چسب زدم و گفتم میخام یه چیزی بگم اگه میشه بهم گوش بدی من یه بار رفته بودم اسپانیا تورو هم دیدم تو همون نگاه اول عاشقت شدم ولی تورو با پسر دیگه دیدم ازت متنفر شدم ولی دیدم اون پسره فامیلت نبوده دوباره عاشقت شدم اگه میشه میخام.......
#دیا:ام نمیزنم تو ذوقت ولی من دوس ندارم ارسلان صدات کنم دوس دارم بادمجون صدات کنم نمیدونم چرااا
#ارسلان یا به قول دیا بادمجون: یعنی منو دوس داری که اینجوری صدام میکنی؟؟؟؟
میخام کرم بریزم تا دوروز دیگه پارت نمیزارمممم 😂💃💃 شوخی کردم براتون میزارم فقط نظر بدید
۳.۸k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.