چند پارتی

چند پارتی
نویسنده: مرلین
وقتی اکست رو بعد چند سال میبینی
p4
که یهو دستمو گرفتو پیچوندم....
تهیونگ:
از شکمش گرفتم و دهنمو بردم سمت گردنش
ا. ت: نکن بدم میاد
تهیونگ
برای اینمه لجشو در بیارم دهنمو بردم تو گردنشو بعد از اینکه نفس های داغمو خالی کردم تو گردنش شروع کردم به مک زدن
ا. ت: اههههه میگم نکن
تهیونگ: بازم تکرار میکنه
ا. ت: نکننننننننننننن ( جیغغغغ
تهیونگ:
دست از انجام کارام برداشتم احساس میکردم کر شدم
ولش کردم و رفت بالا تو اتاق
ا. ت: احساس میکنم نزدیک
تهیونگ که میشم عاشقش میشم
تهیونگ: چه کاری کردی پسر عجب خوشمزه بود
تهیونگ
رفتم بالا تو اتاق ا. ت و لباسمو در آوردم جلوی ا. ت
ا. ت: بیشعوررر برو بیرون
تهیونگ
به حرفاش بی محلی کردم و لباسمو پوشیدم
ا. ت
دیدم بهم محل نمیده گرفتم خوابیدم بهش محل هم ندادم
دیدگاه ها (۳)

چند پارتی نویسنده: مرلین وقتی اکست رو بعد چند سال میبینی p5ن...

تک پارتینویسنده: مرلین وقتی فک میکنه داری بهش خیانت میکنیا.ت...

چند پارتی نویسنده: مرلین وقتی اکست رو بعد چند سال میبینی درخ...

چند پارتی نویسنده: مرلین وقتی اکست رو بعد چند سال میبینی p2د...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط