گفتم:میری؟؟
گفتم:میری؟؟
گفت:آره....
گفتم:منم بیام؟؟؟
گفت جایی که من میرم جای 2نفره نه3نفر....
گفتم:برمیگردی؟فقط خندید...
سرموانداختم پایین...
اشک توی چشمام حلقه زد...
دستشوزیرچونم گذاشت سرموبالاآورد...
گفت:میری؟؟؟
گفتم:آره..
گفت:منم بیام؟؟؟
گفتم:جایی که من میرم جایه1نفره نه2 نفر...
گفت:برمیگردی؟؟؟
گفتم:جایی که میرم برگشت نداره...
من رفتم....اونم رفت...
ولی اون مدت هاست برگشته وبااشک چشمانش خاک مزارم رو شست وشو میده....خستم از روزگاری که برایش ساخته نشده ام....
#محمدبیباک
۶/۵/۹۵
گفت:آره....
گفتم:منم بیام؟؟؟
گفت جایی که من میرم جای 2نفره نه3نفر....
گفتم:برمیگردی؟فقط خندید...
سرموانداختم پایین...
اشک توی چشمام حلقه زد...
دستشوزیرچونم گذاشت سرموبالاآورد...
گفت:میری؟؟؟
گفتم:آره..
گفت:منم بیام؟؟؟
گفتم:جایی که من میرم جایه1نفره نه2 نفر...
گفت:برمیگردی؟؟؟
گفتم:جایی که میرم برگشت نداره...
من رفتم....اونم رفت...
ولی اون مدت هاست برگشته وبااشک چشمانش خاک مزارم رو شست وشو میده....خستم از روزگاری که برایش ساخته نشده ام....
#محمدبیباک
۶/۵/۹۵
۱۰۲
۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.