بادیگارد من
𝐌𝐲 𝐁𝐨𝐝𝐲𝐠𝐮𝐚𝐫𝐝
(𝐏𝐚𝐫𝐭 45)
" ¹ ساعت گذشت و جین اومد تو اتاق و رفت سمت منیجر یا همون مدیر برنامه که پشتش به جین بود و داشت یه چیزایی تو زیرنویس مینوشت .... جین لب زد و گفت"
جین: سوهو؟
سوهو: " برگشت طرف جین" بله جناب رئیس!
جین: خانم پارک و کیم کجا ان؟
سوهو: اون هارو 1 ساعت پیش همراه کای فرستادم تا استایلشون رو آماده کنن.... آقای کیم رو فرستادیم اتاق عکس برداری
جین: پس خانم پارک چی؟
سوهو: ایشون با کای سر استایل یکم بحث کردن چون ایشون میگفتن لباس یکم باز هست و من نمیتونم اینو جلوی بقیه بپوشم و فلان فلان....ولی گفتن هر موقع اومدید بگم برید اتاق استایل کار واجبی باهاتون دارن
جین: عجب از دست این دختر ... باشه به کارت برس " نفسشو با حرص داد بیرون و رفت سمت اتاق استایل.... در رو زد و رفت تو"
" ات دست به سینه نشسته بود رو صندلی و به زمین خیره بود و اخم کرده بود.... جین چشماشو بست و یه نفس عمیق کشید و با آرامش و مهربونی رفت نشست کنار ات و خم شد به طرف چپش که صورت ات بود"
جین: وروجک؟ "آروم"
ات: من وروجک نیستم "عصبی"
جین: الان وروجک عصبی هستی خب.... چی شده؟ چته دوباره تو دختر؟
ات: من این لباسو نمیخوام
جین: مگه میخوای بخریش یا بین چند تا لباس داری انتخاب می کنی و پرو میکنی؟!
ات: چه ربطی....
" جین پرید وسط حرفش"
جین: خیلیم ربط داره! "عصبی"
ات: این لباس بازه یکم من خوشم نمیاد!
"صورتشو آورد بالا و به جین خیره شد"
جین: کی میخوای تمومش کنی؟
ات: چیو؟
جین: این لوس بازیا و لجبازی هاتو ات.... بسه دیگه... چند ماه دیگه دیپلم میگیری و چند روز دیگه میشه 18 سالت!
مگه تو بچه ای؟ نینی ای؟ بچه 2 ساله ای؟ از اونایی که آبنبات دلشون میخواد فقط؟ از اون بچه لوس نونور هایی؟
ات: من فقط...
"پرید وسط حرفش"
جین: جواب منو بده! "تقریبا داد"
ات: چ... چرا د... داد میزنی "بغض"
جین: برای چی سر این لباس که مناسبه و باز نیست بحث بیخود کردی با کای اونم جلوی بقیه؟ تو یه جوری الان آبروی منو بردی میفهمی؟! نا سلامتی من رئیس این کمپانی ام!!
من تورو آوردم اینجا با اون پسره
اون پسره اعتراضی نداره ولی تو عین یه مگس فقط ویز ویز میکنی سر چیزای بیخود
اگه نمیخواستی و نمیتونستی نباید قبول میکردی!
من که بهت چند مدل لباس نشون دادم و قبول کردی گفتی مشکلی ندارم!
پس الان چی؟!
الان چه مرگته الان مشکلت چیه؟!
باسنت زده بیرون؟
یا سینه هات؟
کدومش هاااا"عصبی,داد"
ادامه اش تو کامنتا
(𝐏𝐚𝐫𝐭 45)
" ¹ ساعت گذشت و جین اومد تو اتاق و رفت سمت منیجر یا همون مدیر برنامه که پشتش به جین بود و داشت یه چیزایی تو زیرنویس مینوشت .... جین لب زد و گفت"
جین: سوهو؟
سوهو: " برگشت طرف جین" بله جناب رئیس!
جین: خانم پارک و کیم کجا ان؟
سوهو: اون هارو 1 ساعت پیش همراه کای فرستادم تا استایلشون رو آماده کنن.... آقای کیم رو فرستادیم اتاق عکس برداری
جین: پس خانم پارک چی؟
سوهو: ایشون با کای سر استایل یکم بحث کردن چون ایشون میگفتن لباس یکم باز هست و من نمیتونم اینو جلوی بقیه بپوشم و فلان فلان....ولی گفتن هر موقع اومدید بگم برید اتاق استایل کار واجبی باهاتون دارن
جین: عجب از دست این دختر ... باشه به کارت برس " نفسشو با حرص داد بیرون و رفت سمت اتاق استایل.... در رو زد و رفت تو"
" ات دست به سینه نشسته بود رو صندلی و به زمین خیره بود و اخم کرده بود.... جین چشماشو بست و یه نفس عمیق کشید و با آرامش و مهربونی رفت نشست کنار ات و خم شد به طرف چپش که صورت ات بود"
جین: وروجک؟ "آروم"
ات: من وروجک نیستم "عصبی"
جین: الان وروجک عصبی هستی خب.... چی شده؟ چته دوباره تو دختر؟
ات: من این لباسو نمیخوام
جین: مگه میخوای بخریش یا بین چند تا لباس داری انتخاب می کنی و پرو میکنی؟!
ات: چه ربطی....
" جین پرید وسط حرفش"
جین: خیلیم ربط داره! "عصبی"
ات: این لباس بازه یکم من خوشم نمیاد!
"صورتشو آورد بالا و به جین خیره شد"
جین: کی میخوای تمومش کنی؟
ات: چیو؟
جین: این لوس بازیا و لجبازی هاتو ات.... بسه دیگه... چند ماه دیگه دیپلم میگیری و چند روز دیگه میشه 18 سالت!
مگه تو بچه ای؟ نینی ای؟ بچه 2 ساله ای؟ از اونایی که آبنبات دلشون میخواد فقط؟ از اون بچه لوس نونور هایی؟
ات: من فقط...
"پرید وسط حرفش"
جین: جواب منو بده! "تقریبا داد"
ات: چ... چرا د... داد میزنی "بغض"
جین: برای چی سر این لباس که مناسبه و باز نیست بحث بیخود کردی با کای اونم جلوی بقیه؟ تو یه جوری الان آبروی منو بردی میفهمی؟! نا سلامتی من رئیس این کمپانی ام!!
من تورو آوردم اینجا با اون پسره
اون پسره اعتراضی نداره ولی تو عین یه مگس فقط ویز ویز میکنی سر چیزای بیخود
اگه نمیخواستی و نمیتونستی نباید قبول میکردی!
من که بهت چند مدل لباس نشون دادم و قبول کردی گفتی مشکلی ندارم!
پس الان چی؟!
الان چه مرگته الان مشکلت چیه؟!
باسنت زده بیرون؟
یا سینه هات؟
کدومش هاااا"عصبی,داد"
ادامه اش تو کامنتا
۶.۹k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.