پارت ۲۴ ( زندگی من 🩰 )
پارت ۲۴ ( زندگی من 🩰 )
متاسفانه امروز نتونستم برم 😭
پارت ۲۵ ( زندگی من 🩰 )
در کلاس باز بود ، منو رکس رفتیم داخل و مکس 💙 لوکا 🩵 و یه پسره فکر کنم اسمش مَک بود تو کلاس بود ( اسم اصلیش هم فرهام هست )
رفتیم داخل نشستیم و بعد چند دقیقه آلیس و لیلی اومدند چون خانوم 💛 نبود و همه پسر بودن خجالت می کشیدن بیان و رفتیم تو کوچه دور دور 😅
پسرا هم الکی میومدن پیشمون میگفتن به قلمروی ما نرین ... ( منظورشون کلاس بود )
با اینکه اصن ما نگاشون هم نمیکردیم 😑
خب ...
فکر کنم ساعت ۶:۱۵ بود که خانوم 💛 اومد کلاس و مَک رو بیرون کرد 😐
بعد لوکا 🩵 پیش من تمرین کرد 🙃
قبلاش مکس خونده بود و رفته بود 🙂
قبل رفتن لوکا 🩵 هم میا 💜 اومد 😃 میا 💜 هم خوند و داشت تو یوتیوب میگشت 😂
بعد خواستیم ۴ نفره بریم دور بزنیم تو کوچه ( املی ، آلیس ، لیلی ، میا )
ولی اومدن دنبال لیلی و آلیس 😭 و منو میا تنها رفتیم تو کوچه و تنها کسی که تو کلاس بود خانوم 💛 و رکس بودن بعد هم خیلی دیر روکی 🩶 اومد و من بهش گفتم ( روکی 🩶 حمار است ) معنیش یعنی خر 😐 الکی نگفتم که دلیل داشت 😌
متاسفانه امروز نتونستم برم 😭
پارت ۲۵ ( زندگی من 🩰 )
در کلاس باز بود ، منو رکس رفتیم داخل و مکس 💙 لوکا 🩵 و یه پسره فکر کنم اسمش مَک بود تو کلاس بود ( اسم اصلیش هم فرهام هست )
رفتیم داخل نشستیم و بعد چند دقیقه آلیس و لیلی اومدند چون خانوم 💛 نبود و همه پسر بودن خجالت می کشیدن بیان و رفتیم تو کوچه دور دور 😅
پسرا هم الکی میومدن پیشمون میگفتن به قلمروی ما نرین ... ( منظورشون کلاس بود )
با اینکه اصن ما نگاشون هم نمیکردیم 😑
خب ...
فکر کنم ساعت ۶:۱۵ بود که خانوم 💛 اومد کلاس و مَک رو بیرون کرد 😐
بعد لوکا 🩵 پیش من تمرین کرد 🙃
قبلاش مکس خونده بود و رفته بود 🙂
قبل رفتن لوکا 🩵 هم میا 💜 اومد 😃 میا 💜 هم خوند و داشت تو یوتیوب میگشت 😂
بعد خواستیم ۴ نفره بریم دور بزنیم تو کوچه ( املی ، آلیس ، لیلی ، میا )
ولی اومدن دنبال لیلی و آلیس 😭 و منو میا تنها رفتیم تو کوچه و تنها کسی که تو کلاس بود خانوم 💛 و رکس بودن بعد هم خیلی دیر روکی 🩶 اومد و من بهش گفتم ( روکی 🩶 حمار است ) معنیش یعنی خر 😐 الکی نگفتم که دلیل داشت 😌
۱.۷k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.