ویو ات
ویو ات
ات: مگه دیوونم مو ب این خوشگلیو کوتاه کنم ( موهاش تا پایین باسنه)
کوک: ببینم کوتاه کردی قبرتو خودمومیکنم وسط حیاط
ات: نمیزنم نترس
کوک: از من گفتن
ساعتو نگا کردم ساعت ۴ بود
ات: وای چرا نمیگزره
کوک: تا یکم صبور باشی میگزره
ات: صبوری چیه من حکصلم سر رفته
ات: اصلا برو بیرون تا با اماده شدن برا بیرون وقتم بگزره
کوک: من میرم ولی ارایش..
ات: باشه باشه زیاد ارایش نمیکنم
کوک: افرین
کوک: فعلا
ات :..
وقتی رف بیرون
شروع کردم ارایش کردن
بد ۴۵ دقیقه خودموونگا کردم وای زیاد شد ارایش
ماهم نیس با مهم اینه که خوشگل شدم
رفتم سمت کمد و ی لباش پوشیدم
و رفتم پایین
ویو کوک اناده رو کاناپه نشسته بودم که صدا پا اومد که وقتی ب منبع صدا نگا کردم ات بود
عررر چه تب شده
واسا ببینم مگه میخواد بره عروسی چه وضع ارایش کردنه
کوک: از همون راه بر گرد
ات: چرا بد شدم
کوک: اتفاقا بر عکس ریدی با این قیافه برو پاکش کن بت نمیاد( داره اینطوری میگه که ات ناراحت شه پاک کنه
ات: اخه چرا( ناراحت
کوک: چون زشت بودی زشت ترم شدی
ات: زش بودم؟( بغض و کیوت
کوک: ارع خیلی برو درس کن
ی دفعه دویید رف اتاقش
ناراحت شده؟ ( ن داش فقط از بس تریف کردی ذوق کرد رف اتاقش😐
رفتم دنبالش که دیدم رو تخت نشسته پتو اتداخته روشو پاشو بقل کرده سر شم بین پاهاش بود
کوک: چرا اماده نمیشی
ات؛ نمیخوام بیام خودت برو( چشای اشکی
کوک: خب بخواطر خودت گفتم
رفتم سمت میز آینه
رژو برداشتم
کوک: مثلا این میخواد چه تقییری رو لبات بکنه که خوب شه زشتر کرد
ات: مگه دیوونم مو ب این خوشگلیو کوتاه کنم ( موهاش تا پایین باسنه)
کوک: ببینم کوتاه کردی قبرتو خودمومیکنم وسط حیاط
ات: نمیزنم نترس
کوک: از من گفتن
ساعتو نگا کردم ساعت ۴ بود
ات: وای چرا نمیگزره
کوک: تا یکم صبور باشی میگزره
ات: صبوری چیه من حکصلم سر رفته
ات: اصلا برو بیرون تا با اماده شدن برا بیرون وقتم بگزره
کوک: من میرم ولی ارایش..
ات: باشه باشه زیاد ارایش نمیکنم
کوک: افرین
کوک: فعلا
ات :..
وقتی رف بیرون
شروع کردم ارایش کردن
بد ۴۵ دقیقه خودموونگا کردم وای زیاد شد ارایش
ماهم نیس با مهم اینه که خوشگل شدم
رفتم سمت کمد و ی لباش پوشیدم
و رفتم پایین
ویو کوک اناده رو کاناپه نشسته بودم که صدا پا اومد که وقتی ب منبع صدا نگا کردم ات بود
عررر چه تب شده
واسا ببینم مگه میخواد بره عروسی چه وضع ارایش کردنه
کوک: از همون راه بر گرد
ات: چرا بد شدم
کوک: اتفاقا بر عکس ریدی با این قیافه برو پاکش کن بت نمیاد( داره اینطوری میگه که ات ناراحت شه پاک کنه
ات: اخه چرا( ناراحت
کوک: چون زشت بودی زشت ترم شدی
ات: زش بودم؟( بغض و کیوت
کوک: ارع خیلی برو درس کن
ی دفعه دویید رف اتاقش
ناراحت شده؟ ( ن داش فقط از بس تریف کردی ذوق کرد رف اتاقش😐
رفتم دنبالش که دیدم رو تخت نشسته پتو اتداخته روشو پاشو بقل کرده سر شم بین پاهاش بود
کوک: چرا اماده نمیشی
ات؛ نمیخوام بیام خودت برو( چشای اشکی
کوک: خب بخواطر خودت گفتم
رفتم سمت میز آینه
رژو برداشتم
کوک: مثلا این میخواد چه تقییری رو لبات بکنه که خوب شه زشتر کرد
۱۲.۵k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.