فیک جیمین
فیک جیمین
تنهای تنها
port 1
ویو یونا
من یوناام یه دختر هفده ساله که چند روز دیگه میره تو هجده سال
من یه خواهر دارم که اسمش یورا هست من تو مدرسه .... درس میخونم البته اونجا یک دوست بیشتر ندارم که اونم اکثر وقتا نیست همه توی کلاس به خاطر درسخون بودنم اذیتم میکنن مخصوصه کازوها اون دختره و اکیپش همیشه منو مسخره میکنن و وسایلم رو خراب میکنن
یونا:با نوری که از پنجره اتاقم به صورتم خورد فهمیدم که صبحه بلند شدم ساعت ۶:۳۷ دقیقه بود رفتم کارای لازمم و کردم صبحونمو خوردم یه آرایش لایت کردم و لباسم و پوشیدم و رفتم
فلش بک به زمان رسیدن
وارد مدرسه شدم همه نگاه ها روی من بود داشتم میرفتم که
کازوها:سلام بر هرزه
یونا:....
کازوها:با توام
یونا:.....
کازوها یقه لباس یونا رو گرفت که مدیر اومد
مدیر :کازوها گمشو برو دفتر(باداد و عصبانیت)
کازوها رفت
مدیر:خب دخترم یونا تو امسال اولین شاگرد مدرسه شدی و از الان دومین مدیر این مدرسه هستی و نصفی از اختیارات رو در دست تو قرار داره
یونا:وایی واقعا(با ذوق)
مدیر:بله دخترم خب من میرم دفتر بعد بیا کارت دارم
یونا:بله چشم
یونا: رفتم داخل هه یان (دوست پسر کازوها) اومد جلو
هه یان:هوی هرزه با دوست دخترم چی کردی
یونا:......
هه یان:بنال بگو
یونا: ....
هه یان مشتشو گره کرد و تا بیاد بزنه تو صورتش که یهو
پارک جیمین کراش کل دخترای مدرسه دستش و گرفت
جیمین: هه یان تو نمیتونی دستت و رو ضعیف تر از خودت بلند کنی بعدشم کازوها به خاطر هرزه بازیه خودش رفته دفتر پس کاری به کار این دختر نداشته باش (توجه کازوها قبلا دوست دختر جیمین بوده ولی با هه یان بهش خیانت کرده)
هه یان:اوو تو به خاطر اینکه کازوها بهت خیانت کرده اینطوری میکنی (پوزخند)
یونا:ببین آقای هه یان به عنوان مدیر مدرسه بهت هشدار میدم با آقای پارک کاری نداشته باشی وگرنه پروندتو میدم که بری
هه یان:برم کسی که باید بره توی هرزه ای نه من
یونا:لقب دیگران رو روی من نزار
هه یان دوباره اومد دستشو بلند کنه که در واشد و مدیر اومد تو
مدیر:هه یان چه غلطی داشتی میکردی
یونا بیا پیش من
مدیر :خب کل کلاس گوش کنن از این به بعد مدیر دوم مدرسه یونا و معاون من هستش تمام اختیارات کلاس از جابه جا شدن صندلی ها تا غیره هم دست یوناست و کوچکترین به ادبی و دست درازی مصادف هست با اخراج شدن فهمیدین
خب یونا امروز معلم فیزیکتون نمیاد تو درس بده و امتحان بگیر
یونا:چشم خانوم
مدیر:آها اینم کارت بنداز گردنت که همه بفهمن تو هم مدیری
یونا:ممنون خانوم
.
.
.
پایان پارت ۱
♥️ مایل به حمایت♥️
به مناسبت تولدم گذاشتم واستون
تنهای تنها
port 1
ویو یونا
من یوناام یه دختر هفده ساله که چند روز دیگه میره تو هجده سال
من یه خواهر دارم که اسمش یورا هست من تو مدرسه .... درس میخونم البته اونجا یک دوست بیشتر ندارم که اونم اکثر وقتا نیست همه توی کلاس به خاطر درسخون بودنم اذیتم میکنن مخصوصه کازوها اون دختره و اکیپش همیشه منو مسخره میکنن و وسایلم رو خراب میکنن
یونا:با نوری که از پنجره اتاقم به صورتم خورد فهمیدم که صبحه بلند شدم ساعت ۶:۳۷ دقیقه بود رفتم کارای لازمم و کردم صبحونمو خوردم یه آرایش لایت کردم و لباسم و پوشیدم و رفتم
فلش بک به زمان رسیدن
وارد مدرسه شدم همه نگاه ها روی من بود داشتم میرفتم که
کازوها:سلام بر هرزه
یونا:....
کازوها:با توام
یونا:.....
کازوها یقه لباس یونا رو گرفت که مدیر اومد
مدیر :کازوها گمشو برو دفتر(باداد و عصبانیت)
کازوها رفت
مدیر:خب دخترم یونا تو امسال اولین شاگرد مدرسه شدی و از الان دومین مدیر این مدرسه هستی و نصفی از اختیارات رو در دست تو قرار داره
یونا:وایی واقعا(با ذوق)
مدیر:بله دخترم خب من میرم دفتر بعد بیا کارت دارم
یونا:بله چشم
یونا: رفتم داخل هه یان (دوست پسر کازوها) اومد جلو
هه یان:هوی هرزه با دوست دخترم چی کردی
یونا:......
هه یان:بنال بگو
یونا: ....
هه یان مشتشو گره کرد و تا بیاد بزنه تو صورتش که یهو
پارک جیمین کراش کل دخترای مدرسه دستش و گرفت
جیمین: هه یان تو نمیتونی دستت و رو ضعیف تر از خودت بلند کنی بعدشم کازوها به خاطر هرزه بازیه خودش رفته دفتر پس کاری به کار این دختر نداشته باش (توجه کازوها قبلا دوست دختر جیمین بوده ولی با هه یان بهش خیانت کرده)
هه یان:اوو تو به خاطر اینکه کازوها بهت خیانت کرده اینطوری میکنی (پوزخند)
یونا:ببین آقای هه یان به عنوان مدیر مدرسه بهت هشدار میدم با آقای پارک کاری نداشته باشی وگرنه پروندتو میدم که بری
هه یان:برم کسی که باید بره توی هرزه ای نه من
یونا:لقب دیگران رو روی من نزار
هه یان دوباره اومد دستشو بلند کنه که در واشد و مدیر اومد تو
مدیر:هه یان چه غلطی داشتی میکردی
یونا بیا پیش من
مدیر :خب کل کلاس گوش کنن از این به بعد مدیر دوم مدرسه یونا و معاون من هستش تمام اختیارات کلاس از جابه جا شدن صندلی ها تا غیره هم دست یوناست و کوچکترین به ادبی و دست درازی مصادف هست با اخراج شدن فهمیدین
خب یونا امروز معلم فیزیکتون نمیاد تو درس بده و امتحان بگیر
یونا:چشم خانوم
مدیر:آها اینم کارت بنداز گردنت که همه بفهمن تو هم مدیری
یونا:ممنون خانوم
.
.
.
پایان پارت ۱
♥️ مایل به حمایت♥️
به مناسبت تولدم گذاشتم واستون
۹.۰k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.