🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده
#پارت304
#جلد_دوم
نمی تونستم بمونم اما جلودار اهورا هم نبودم
منوتوی خونه تنها گذاشت و خودش رفت...
رفت دنبال کیمیا ...
میدونستم بالاخره یه کاری میکنه میدونستم کاری میکنه تا خوشیه مارو ازمون بیگیره اون زن واقعاً ترسناک بود..
از وقتی اهورا پاشو از در خونه بیرون گذاشته بود من آروم و قرار نداشتم توی خونه راه میرفتم و نگاهم فقط به ساعت بود..
نیم ساعتی از رفتنش میگذشت که با چرخیدن کلید توی قفل در متعجم به سمت در رفتم
اهورا چرا برگشته بود؟
اما با دیدن کیمیا اونم رو به روی خودم ترسیده عقب کشیدم مگه نگفته بودن که کیمیا خودکشی کرده ؟
مگه نگفتن حالش خوب نیست ؟
پس اینجا چیکار میکرد؟
چند قدم کافی بود که داخل بیاد و بعد در خونه رو قفل کنه بهم نزدیک شد درست توی یک قدمیم ایستاد و با یه پوزخند بزرگ روی صورتش گفت
_ تو فکر کردی من به این آسونیا میدون و برای تو خالی می کنم؟
اونم برای تو دهاتی ها که حتی لیاقت اون اهورا رو نداری !
میدونی خیلی وقته احساس می کنم دیگه تو رو دوست ندارم هرگز به این فکر نکردم که بخوام ازش بگذرم تحویلش بدم به تو...
اگر قرار باشه مال من نباشه نمیذارم مال تو بشه این قانونه برای من...
همیشه دختر خودخواهی بودم اگه یه عروسک یه شیرینی یا اسباب بازی قرار بود مال من نباشه ترجیح میدادم ماله هیچ کس دیگه ای هم نباشه!
سعی کردم آروم باشم و دست و پامو گم نکنم
اونم مثل من یه زن بود چیزی ازش کم نداشتم که بخوام بترسم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خان_زاده
#پارت304
#جلد_دوم
نمی تونستم بمونم اما جلودار اهورا هم نبودم
منوتوی خونه تنها گذاشت و خودش رفت...
رفت دنبال کیمیا ...
میدونستم بالاخره یه کاری میکنه میدونستم کاری میکنه تا خوشیه مارو ازمون بیگیره اون زن واقعاً ترسناک بود..
از وقتی اهورا پاشو از در خونه بیرون گذاشته بود من آروم و قرار نداشتم توی خونه راه میرفتم و نگاهم فقط به ساعت بود..
نیم ساعتی از رفتنش میگذشت که با چرخیدن کلید توی قفل در متعجم به سمت در رفتم
اهورا چرا برگشته بود؟
اما با دیدن کیمیا اونم رو به روی خودم ترسیده عقب کشیدم مگه نگفته بودن که کیمیا خودکشی کرده ؟
مگه نگفتن حالش خوب نیست ؟
پس اینجا چیکار میکرد؟
چند قدم کافی بود که داخل بیاد و بعد در خونه رو قفل کنه بهم نزدیک شد درست توی یک قدمیم ایستاد و با یه پوزخند بزرگ روی صورتش گفت
_ تو فکر کردی من به این آسونیا میدون و برای تو خالی می کنم؟
اونم برای تو دهاتی ها که حتی لیاقت اون اهورا رو نداری !
میدونی خیلی وقته احساس می کنم دیگه تو رو دوست ندارم هرگز به این فکر نکردم که بخوام ازش بگذرم تحویلش بدم به تو...
اگر قرار باشه مال من نباشه نمیذارم مال تو بشه این قانونه برای من...
همیشه دختر خودخواهی بودم اگه یه عروسک یه شیرینی یا اسباب بازی قرار بود مال من نباشه ترجیح میدادم ماله هیچ کس دیگه ای هم نباشه!
سعی کردم آروم باشم و دست و پامو گم نکنم
اونم مثل من یه زن بود چیزی ازش کم نداشتم که بخوام بترسم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
۱۰.۰k
۳۰ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.