بیماری ب نام عشق
پارت ۲۶🍷
ب شماره ناشناس زنگ زدم
؟؟:الو
ا.ت:سلام..ببخشید شما ۱۲ بار بهم زنگ زده بودید..مشکلی هست؟
؟؟:اوه بله درسته...از بیمارستان باهاتو تماس میگیریم
ا.ت:بیمارستان؟برای چی؟
؟؟:شما دوست دختر اقای جئون هستید
ا.ت:دوس دختر؟ نه ولی چیشده؟
؟؟:مگه شما کانگ ا.ت نیستید؟
ا.ت:اره خودمم میگی یا قطع کنم
؟؟:اروم باشید خانم...اقای جئون توی شرکت حالشون بد شد اوردنشون بخش خصوصی..ایشون ب شما زنگ زدن ولی جواب ندادی و شماره رو دادن تا ما زنگ بزنیم
ا.ت:خب الان کدوم بیمارستانه؟
؟؟:بیمارستان هانگسه
ا.ت:اومدم
تاکسی اینترنتی گرفتم و رفتم سمت بیمارستان...رفتم سمت پذیرش
ا.ت:ببخشید بیماری ب اسم جئون جانگ کوک اوردن اینجا؟
پرستار:بله.. طبقه ی بالا اتاق وی ای پی
سوار اسانسور شدم و رفتم طبقه بالا..جای ساکتی بود..رفتم سمت اتاق وی ای پی..درو باز کردم و رفتم داخل ک دیدم جونگ کوک دراز کشیده رو تخت و از درد داره ب خودش میپیچه...رفتم سمتش
ا.ت:اینجام(با لحن سرد)
تا چشمش بهم افتاد دستمو گرفت و کشید سمت خودش و محکم بغلم کرد..چنتا نفش عمیق کشید و حالش بهتر شد..از بغلش بیرون اومدم
ا.ت:بهتر شدی؟
سرشو ب نشونه مثبت تکون داد
ا.ت:پس من میرم
جونگ کوک:کجا؟
ا.ت:خونه ی خودم...دکتر الان میاید میگه دردت چیه...کار ما تموم شد
جونگ کوک:ولی ا.ت...نمیخای بدونی مشکلم چیه؟
ا.ت:نه
خاستم برم ک دستمو گرفت
جونگ کوک:چت شده ا.ت؟
ا.ت:هیچی فقط میخام برم
جونگ کوک:از چی عصبیی؟
دیگه عصبی شدم
ا.ت:از ت از کارات از رفتارت..از همه چیت...این همه مدت ب عنوان یه وسیله ازم استفاده کردی(با داد)..اصن بهم حسی داشتی؟...اصن برات مهم بودم؟
جونگ کوک:از چیزی خبر نداری راجبش قضاوت نکن
ا.ت:اوکی من خبر ندارم...ولی الان فهمیدم برات هیچی نیستم
همون لحظه در باز شد و دکتر اومد داخل
دکتر:چتونه سر صداتون کل راهرو رو پر کرده
ا.ت:هیچی..من میرم
دکتر:بمون
ا.ت:چرا
دکتر:باید اینجا باشی...با هرجوفتتون کار دارم...بشین رو تخت
جونگ کوک نشست رو تخت و منم بغل دستش نشستم و دکتر اومد جلومون وایستاد
دکتر:یه خبر دارم...راجب بیماری جونگ کوک
جونگ کوک:راه درمانشو درست کردین؟
دکتر:خببب نمیشه گفت درستش کردیم..از اول بود فقط ما دقت نکردیم
ا.ت:ینی چی؟
دکتر:خب این یه بیماری نادره..افراد خیلی کمی همچین بیماری دارن..واگیر دار یا ویروس نیست..از طریق لمس یه فرد خاصی این هورمونی ک داخل بدنه فعال میشه
جونگ کوک:چ هورمونی؟
دکتر:ببین...ت وقتی ب بلوغ رسیدی یه هورمون اضافی ت بدنت ایجاد شده..اون هورمون فعال نبود تا وقتی ک ت یه شخصیو لمس کردی
جونگ کوک:کیو لمس کردم؟
دکتر:ا.ت
ا.ت:من؟
دکتر:درسته..تا قبل از لمس ت جونگ کوک هیچ علائمی از بیماری نداشت...و الان هیچ راه درمانی براش نیس
جونگ کوک:یعنی تا اخر عمر اینجوری میمونم؟
ب شماره ناشناس زنگ زدم
؟؟:الو
ا.ت:سلام..ببخشید شما ۱۲ بار بهم زنگ زده بودید..مشکلی هست؟
؟؟:اوه بله درسته...از بیمارستان باهاتو تماس میگیریم
ا.ت:بیمارستان؟برای چی؟
؟؟:شما دوست دختر اقای جئون هستید
ا.ت:دوس دختر؟ نه ولی چیشده؟
؟؟:مگه شما کانگ ا.ت نیستید؟
ا.ت:اره خودمم میگی یا قطع کنم
؟؟:اروم باشید خانم...اقای جئون توی شرکت حالشون بد شد اوردنشون بخش خصوصی..ایشون ب شما زنگ زدن ولی جواب ندادی و شماره رو دادن تا ما زنگ بزنیم
ا.ت:خب الان کدوم بیمارستانه؟
؟؟:بیمارستان هانگسه
ا.ت:اومدم
تاکسی اینترنتی گرفتم و رفتم سمت بیمارستان...رفتم سمت پذیرش
ا.ت:ببخشید بیماری ب اسم جئون جانگ کوک اوردن اینجا؟
پرستار:بله.. طبقه ی بالا اتاق وی ای پی
سوار اسانسور شدم و رفتم طبقه بالا..جای ساکتی بود..رفتم سمت اتاق وی ای پی..درو باز کردم و رفتم داخل ک دیدم جونگ کوک دراز کشیده رو تخت و از درد داره ب خودش میپیچه...رفتم سمتش
ا.ت:اینجام(با لحن سرد)
تا چشمش بهم افتاد دستمو گرفت و کشید سمت خودش و محکم بغلم کرد..چنتا نفش عمیق کشید و حالش بهتر شد..از بغلش بیرون اومدم
ا.ت:بهتر شدی؟
سرشو ب نشونه مثبت تکون داد
ا.ت:پس من میرم
جونگ کوک:کجا؟
ا.ت:خونه ی خودم...دکتر الان میاید میگه دردت چیه...کار ما تموم شد
جونگ کوک:ولی ا.ت...نمیخای بدونی مشکلم چیه؟
ا.ت:نه
خاستم برم ک دستمو گرفت
جونگ کوک:چت شده ا.ت؟
ا.ت:هیچی فقط میخام برم
جونگ کوک:از چی عصبیی؟
دیگه عصبی شدم
ا.ت:از ت از کارات از رفتارت..از همه چیت...این همه مدت ب عنوان یه وسیله ازم استفاده کردی(با داد)..اصن بهم حسی داشتی؟...اصن برات مهم بودم؟
جونگ کوک:از چیزی خبر نداری راجبش قضاوت نکن
ا.ت:اوکی من خبر ندارم...ولی الان فهمیدم برات هیچی نیستم
همون لحظه در باز شد و دکتر اومد داخل
دکتر:چتونه سر صداتون کل راهرو رو پر کرده
ا.ت:هیچی..من میرم
دکتر:بمون
ا.ت:چرا
دکتر:باید اینجا باشی...با هرجوفتتون کار دارم...بشین رو تخت
جونگ کوک نشست رو تخت و منم بغل دستش نشستم و دکتر اومد جلومون وایستاد
دکتر:یه خبر دارم...راجب بیماری جونگ کوک
جونگ کوک:راه درمانشو درست کردین؟
دکتر:خببب نمیشه گفت درستش کردیم..از اول بود فقط ما دقت نکردیم
ا.ت:ینی چی؟
دکتر:خب این یه بیماری نادره..افراد خیلی کمی همچین بیماری دارن..واگیر دار یا ویروس نیست..از طریق لمس یه فرد خاصی این هورمونی ک داخل بدنه فعال میشه
جونگ کوک:چ هورمونی؟
دکتر:ببین...ت وقتی ب بلوغ رسیدی یه هورمون اضافی ت بدنت ایجاد شده..اون هورمون فعال نبود تا وقتی ک ت یه شخصیو لمس کردی
جونگ کوک:کیو لمس کردم؟
دکتر:ا.ت
ا.ت:من؟
دکتر:درسته..تا قبل از لمس ت جونگ کوک هیچ علائمی از بیماری نداشت...و الان هیچ راه درمانی براش نیس
جونگ کوک:یعنی تا اخر عمر اینجوری میمونم؟
۳۱.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.