"چند پارتی"
"چند پارتی"
وقتی منشی شخصی شرکتش میشی و....🐝🌙پارت اخر:////
جیهو{پلک های سنگینم رو باز کردم و با دیدن چهره ی مربون و خواب آلود جونگ کوک اول عادی و بعد از چند ثانیه با تعجب زل زدم بهش...ت...تو اینجا چکار میکنی؟ *نیم خیز*
جونگ کوک {بگیر بخواب سرمت هنوز تموم نشده...حالت خیلی بد بود مجبور شدم پیشت بمونم.
جیهو{ممنونم...تو دیگه میتونی بری اتاقت.
جونگ کوک {سرمت هنوز ازش مونده.
جیهو{تموم بشه خودم درش میارم.
جونگ کوک {باشه پس...فعلا.
*۹ روز بعد*
جیهو{پرونده رو روی میز گذاشتم و صفحه ی اولش رو باز کردم و گفتم... اطلاعاتی که خواسته بودین رو پیدا کردم.
جونگ کوک{میتونی بری*سرد و جدی*
جیهو{زیر لب چشمی گفتم و از اتاق خارج شدم...یک هفته هست که از پاریس برگشتیم و از همون روز اول رفتار جونگ کوک با من سرد شده بود و من هنوز دلیل این رفتارش رو نمیدونستم...با دیدن ساعت کم کم شروع کردم به جمع کردن وسایلم و بلافاصله از شرکت خارج شدم...خیابون ها امروز عجیب خلوت و ترسناک بود..با پیچیدنم توی کوچه همزمان شد با برخورد دستی روی شونم...با ترس به هقب برگشتم و با دیدن مرد غریبه ای که ماسک مشکی رنگی به صورت داشت رسما گرخیدم.
مرده{به به خانوم خوشگله...فکر کنم به جز کیفت خودتم باید بکشم.
جیهو{ترسیده اومدم فرار کنم که فهمید و با دو تا دستاش محکم شونه هام رو گرفت...ولم کن خواهش میکنم*بغض*
مرده{نچ کجا با این عجله هن...
جیهو{با کشیده شدنش به عقب روی زمین افتاد و حرف تو دهنش ماسید...با دیدن جونگ کوک با طرفش رفتم و پشت سرش ایستادم.
جونگ کوک{مرتیکه***دست من زن من میزنی !میکشمت*داد بلند و عصبی*
جیهو{جونگ کوک افتاده بود رو مرده و تا میخورد کتکش می زد...نگران به سمتش رفتم و از پشت بغلش کردم که دستاش شل شد و مرده فرصت کرد از زیر دستش فرار کنه.
جونگ کوک { چرا نذاشتی بزنمش ؟هااان ...چرا نذاشتی بزنم بکشمش*داد بلند*
جیهو{هق توروخدا ولش کن...هق من میترسم منو از اینجا ببر هق*گریه شدید*
جونگ کوک {با دیدن گریه های جیهو تازه به خودم اومدم فهمیدم چه گندی زدم...محکم بدن لرزونش رو بغل کردم و موهاش رو نوازش کردم...هیس اروم باش دردت به جونم...غلط کردم سرت داد زدم ببخش منو زندگیم... گریه نکن فداتشم.
جیهو{چشمای گرد شدم رو به چشماش دوختم و منتظر بهش خیره شدم که با دیدن چشمای گردم تک خنده ای کرد و گفت.
جونگ کوک {اره منشی کوچولوی من،من عاشقتم دیوونتم... ببخشید اگر باعث حال بدت منم...عاشقتم گل نازم.
جیهو{م...من...
جونگ کوک{تو چی؟*شیطون*
جیهو{منم دوست دارم کوکی.
"End"
ببخشید اگر دیر شد توت فرنگیا🦪🧸
وقتی منشی شخصی شرکتش میشی و....🐝🌙پارت اخر:////
جیهو{پلک های سنگینم رو باز کردم و با دیدن چهره ی مربون و خواب آلود جونگ کوک اول عادی و بعد از چند ثانیه با تعجب زل زدم بهش...ت...تو اینجا چکار میکنی؟ *نیم خیز*
جونگ کوک {بگیر بخواب سرمت هنوز تموم نشده...حالت خیلی بد بود مجبور شدم پیشت بمونم.
جیهو{ممنونم...تو دیگه میتونی بری اتاقت.
جونگ کوک {سرمت هنوز ازش مونده.
جیهو{تموم بشه خودم درش میارم.
جونگ کوک {باشه پس...فعلا.
*۹ روز بعد*
جیهو{پرونده رو روی میز گذاشتم و صفحه ی اولش رو باز کردم و گفتم... اطلاعاتی که خواسته بودین رو پیدا کردم.
جونگ کوک{میتونی بری*سرد و جدی*
جیهو{زیر لب چشمی گفتم و از اتاق خارج شدم...یک هفته هست که از پاریس برگشتیم و از همون روز اول رفتار جونگ کوک با من سرد شده بود و من هنوز دلیل این رفتارش رو نمیدونستم...با دیدن ساعت کم کم شروع کردم به جمع کردن وسایلم و بلافاصله از شرکت خارج شدم...خیابون ها امروز عجیب خلوت و ترسناک بود..با پیچیدنم توی کوچه همزمان شد با برخورد دستی روی شونم...با ترس به هقب برگشتم و با دیدن مرد غریبه ای که ماسک مشکی رنگی به صورت داشت رسما گرخیدم.
مرده{به به خانوم خوشگله...فکر کنم به جز کیفت خودتم باید بکشم.
جیهو{ترسیده اومدم فرار کنم که فهمید و با دو تا دستاش محکم شونه هام رو گرفت...ولم کن خواهش میکنم*بغض*
مرده{نچ کجا با این عجله هن...
جیهو{با کشیده شدنش به عقب روی زمین افتاد و حرف تو دهنش ماسید...با دیدن جونگ کوک با طرفش رفتم و پشت سرش ایستادم.
جونگ کوک{مرتیکه***دست من زن من میزنی !میکشمت*داد بلند و عصبی*
جیهو{جونگ کوک افتاده بود رو مرده و تا میخورد کتکش می زد...نگران به سمتش رفتم و از پشت بغلش کردم که دستاش شل شد و مرده فرصت کرد از زیر دستش فرار کنه.
جونگ کوک { چرا نذاشتی بزنمش ؟هااان ...چرا نذاشتی بزنم بکشمش*داد بلند*
جیهو{هق توروخدا ولش کن...هق من میترسم منو از اینجا ببر هق*گریه شدید*
جونگ کوک {با دیدن گریه های جیهو تازه به خودم اومدم فهمیدم چه گندی زدم...محکم بدن لرزونش رو بغل کردم و موهاش رو نوازش کردم...هیس اروم باش دردت به جونم...غلط کردم سرت داد زدم ببخش منو زندگیم... گریه نکن فداتشم.
جیهو{چشمای گرد شدم رو به چشماش دوختم و منتظر بهش خیره شدم که با دیدن چشمای گردم تک خنده ای کرد و گفت.
جونگ کوک {اره منشی کوچولوی من،من عاشقتم دیوونتم... ببخشید اگر باعث حال بدت منم...عاشقتم گل نازم.
جیهو{م...من...
جونگ کوک{تو چی؟*شیطون*
جیهو{منم دوست دارم کوکی.
"End"
ببخشید اگر دیر شد توت فرنگیا🦪🧸
۱.۰k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.