فیکشن متاهل پارت۲۱
رونا با دیدن پیام سریع رفت سراغ پنت هاوس جیمین و با استرس درو کوبید جیمین با قیافه خوابالو درو باز کرد
_دیشب خواب منو دیدی؟
٪چیزه..
+اول صبحی کیه؟
ا/ت با قیافه خوابالو درحالی که یه طرف پیراهنش از روی شونش افتاده بود اومد دم در تا خودشو به رونا نشون بده
_چرا بلند شدی برو بخواب هنوز زوده
+باشه
از زبان ا/ت:
وقتی کاملا مطمئن شدم رونا منو دیده رفتم تو تخت و دراز کشیدم، به ریش رونا میخندیدم که جیمین وارد اتاق شد
_این زن کی میخواد دست از سرم...
خیله خب من کامل فراموش کردم که لختم و با چه پوزیشنی دراز کشیدم جیمین همینکه منو دید حرفش نصفه موند
+به چی زل زدی؟!
جیمین دستشو پشت موهاش برد و کَلشو خاروند
_دارم به این فکر میکنم که خدا توی لباسای مردونه چی ریخته که انقد به دخترا میاد این پیراهن انقدی که به تو میاد به من نمیاد
شیطونیم گل کرد روی پهلو دراز کشیدم و دستمو زیر سرم گذاشتم و با قیافه شیطانی بهش نگاه کردم
+اتفاقا پیراهن مشکی خیلی بهت میاد
_هوم واقعا؟
با لبخند موزیانه اومد تو تخت و کنارم دراز کشید
+واقعا
_خب حالا بگو ببینم تو دیشب مست بودی؟
+یه کوچولو
_و یادته چیکار کردی آره؟
+و یادمه که شاکی نشدی
_و دلیلش چی بود؟
+دلیل اینکه تو شاکی نشدی یا دلیل اینکه من بوسیدمت؟
_یااا خودتو نزن به اون در
+اون در کجاست؟
_باشه اصن نمیخواد جواب بدی میزارم پای اینکه مست بودی
+من بزارم پای چی؟ توکه مست نبودی
_داری به نفع خودت میپیچونی
+نه خب برام سواله
_برات سوال نشه
+پس توهم سوال نپرس
+راستی رونا چش بود؟
_نمیدونم نگفت فقط گفت 'مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم بعدا حرف میزنیم'
ذهنم درگیر بود حس بدی داشتم که دارم به جیمین دروغ میگم ممکنه رونا نقشمو خراب کنه و همه چیو به جیمین بگه بهتره خودم حقیقتو بهش بگم اما الان نه!
صبحانه خوردیم و جیمین سرراه شرکت منو رسوند خونه همینکه پام رسید خونه به یک ساعت نکشید که در خونم محکم کوبیده شد حدس میزدم کیه
+گوشم با توعه
٪تو خجالت سرت نمیشه؟ پررو پررو اومدی دم در که ببینمت و بهم بفهمونی جیمین مال توعه؟
+دیشب هیچ اتفاقی بین ما نیفتاد من از عمد لباس جیمین رو پوشیدم و به تو خبر دادم که بیای و مارو تو اون وضعیت ببینی همش بخاطر این بود که بهت بفهمونم من اگه میخواستم خیلی راحت میتونم جیمین رو ازت بگیرم، به پر و پام نپیچ وگرنه زودتر از موعد طلاق میگیرین
ادامه دارد...
هروقت که زیاد نوشته باشم روزی دوپارت میزارم اما بعضی وقتا که زیاد وقت نمیکنم روزی یه پارت میزارم، میدونید که مدرسه شروع شده باید درس بخونم برای امتحانات پایانی بعدشم که کنکور دارم
_دیشب خواب منو دیدی؟
٪چیزه..
+اول صبحی کیه؟
ا/ت با قیافه خوابالو درحالی که یه طرف پیراهنش از روی شونش افتاده بود اومد دم در تا خودشو به رونا نشون بده
_چرا بلند شدی برو بخواب هنوز زوده
+باشه
از زبان ا/ت:
وقتی کاملا مطمئن شدم رونا منو دیده رفتم تو تخت و دراز کشیدم، به ریش رونا میخندیدم که جیمین وارد اتاق شد
_این زن کی میخواد دست از سرم...
خیله خب من کامل فراموش کردم که لختم و با چه پوزیشنی دراز کشیدم جیمین همینکه منو دید حرفش نصفه موند
+به چی زل زدی؟!
جیمین دستشو پشت موهاش برد و کَلشو خاروند
_دارم به این فکر میکنم که خدا توی لباسای مردونه چی ریخته که انقد به دخترا میاد این پیراهن انقدی که به تو میاد به من نمیاد
شیطونیم گل کرد روی پهلو دراز کشیدم و دستمو زیر سرم گذاشتم و با قیافه شیطانی بهش نگاه کردم
+اتفاقا پیراهن مشکی خیلی بهت میاد
_هوم واقعا؟
با لبخند موزیانه اومد تو تخت و کنارم دراز کشید
+واقعا
_خب حالا بگو ببینم تو دیشب مست بودی؟
+یه کوچولو
_و یادته چیکار کردی آره؟
+و یادمه که شاکی نشدی
_و دلیلش چی بود؟
+دلیل اینکه تو شاکی نشدی یا دلیل اینکه من بوسیدمت؟
_یااا خودتو نزن به اون در
+اون در کجاست؟
_باشه اصن نمیخواد جواب بدی میزارم پای اینکه مست بودی
+من بزارم پای چی؟ توکه مست نبودی
_داری به نفع خودت میپیچونی
+نه خب برام سواله
_برات سوال نشه
+پس توهم سوال نپرس
+راستی رونا چش بود؟
_نمیدونم نگفت فقط گفت 'مثل اینکه بد موقع مزاحم شدم بعدا حرف میزنیم'
ذهنم درگیر بود حس بدی داشتم که دارم به جیمین دروغ میگم ممکنه رونا نقشمو خراب کنه و همه چیو به جیمین بگه بهتره خودم حقیقتو بهش بگم اما الان نه!
صبحانه خوردیم و جیمین سرراه شرکت منو رسوند خونه همینکه پام رسید خونه به یک ساعت نکشید که در خونم محکم کوبیده شد حدس میزدم کیه
+گوشم با توعه
٪تو خجالت سرت نمیشه؟ پررو پررو اومدی دم در که ببینمت و بهم بفهمونی جیمین مال توعه؟
+دیشب هیچ اتفاقی بین ما نیفتاد من از عمد لباس جیمین رو پوشیدم و به تو خبر دادم که بیای و مارو تو اون وضعیت ببینی همش بخاطر این بود که بهت بفهمونم من اگه میخواستم خیلی راحت میتونم جیمین رو ازت بگیرم، به پر و پام نپیچ وگرنه زودتر از موعد طلاق میگیرین
ادامه دارد...
هروقت که زیاد نوشته باشم روزی دوپارت میزارم اما بعضی وقتا که زیاد وقت نمیکنم روزی یه پارت میزارم، میدونید که مدرسه شروع شده باید درس بخونم برای امتحانات پایانی بعدشم که کنکور دارم
۱۳.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.